با گذشت بیش از 3 سال از عمر شورای عالی فضای مجازی خروجی قابل توجهی از این شورا دیده نشد، به گفته اعضای شورا اینقدر اختلاف نظر و فاصله مفاهیم بین اعضای شورا زیاد است که نمی شود خروجی قابل توجهی از این شورا انتظار داشت. شاید تعطیلی پنج ماهه جلسات شورای عالی فضای مجازی نیز به همین دلیل در اولین سال دولت یازدهم رخ داد و دلیلی بود بر نقص و کم کاری این شورا در مقایسه با انتظاراتی که از شورا وجود داشت.
برای پیگیری اخبار شورای عالی فضای مجازی به سراغ لطف الله سیاهکلی یکی مدیران با سابقه در این حوزه رفتیم. او پیش از این معاون رسانههای مجازی سازمان صدا و سیما بود و اکنون در ساختمان مرکز ملی فضای مجازی کشور ساکن است.
در ادامه گفتگوی مشرق با مشاور دبیر شورای عالی فضای مجازی را می خوانید؛
××× آقای سیاهکلی شما به عنوان کسی که با مباحث مدیریتی فضای مجازی کشور آشنایی کامل دارید و پیش از این نیز مدیریت معاونت رسانه های مجازی صداوسیما را بر عهده داشتید بفرمائید ضعف های شورای عالی فضای مجازی در مقایسه با انتظاراتی که از این شورا وجود دارد، چیست؟
بسماللهالرحمنالرحیم. شورای عالی فضای مجازی از ترکیب حقوقدانان یعنی افراد حقیقی و یک عده افراد حقوقی تشکیل شده است و رئیس این شورا هم رئیس جمهور است. به نظر من بزرگترین مشکلی که وجود دارد عدم تعریف درست از فضای مجازی در کشور و برداشتهای متعددی که گروههای مختلف دارند است. یعنی نبود تعریف واحد از مباحث موجود در فضای مجازی کشور و اتفاق نظر سر آن تعاریف است که اختلاف ایجاد می کند و این اختلافات نمیگذارد کار شورای عالی فضای مجازی پیش برود.
به عنوان مثال هنوز خیلی از مسئولین کشور ما فضای مجازی را معادل اینترنت میدانند، به همین دلیل شما میبینید آقای وزیر را هفته گذشته در مجلس استیضاح میکنند، چرا؟ چون آقای وزیر اعتقاد دارد که باید اینترنت را توسعه بدهد. اگر این تفکر درست باشد که یک عده اعتقاد دارند که فضای مجازی یعنی اینترنت، خب این محل بحث و جدل میشود. یک عده اعتقاد دارند که فضای مجازی خیلی وسیعتر است، یک سرویس آن هم اینترنت است. این مفاهیم چون تعریف نشده محل اختلاف میشود. دولت یک برداشت دارد، بخشهای دیگر برداشتهای دیگری دارند. بخشهای دانشجویی یک برداشت دارند، بخشهای علمی یک برداشت دارند، بخشهای مردمی، نهادها برداشتهای متعددی دارند. پس اولین موضوع نبود تعریف واحد در کشور و اتفاق نظر سر آن تعاریف است. این اولین موضوعی است که باعث اختلاف میشود و این اختلافات نمیگذارد کار پیش برود.
××× قطعا نبود تعریف واحد از مباحث موجود در فضای مجازی کشور مانند تعریف اینترنت و غیره وظیفه شورای عالی فضای مجازی است و شورای عالی فضای مجازی باید به نوعی عمل می کرد که حالا شاهد برداشتهای متعدد از سوی نهادهای مختلف نباشیم، چرا تاکنون این اتفاق نیافتاده و هنوز محل اختلاف است؟
این باید یکی از کارهای شورای عالی فضای مجازی باشد و باید این کار را هر چه زودتر بکند. دومین کاری که شورا باید انجام بدهد و تاکنون انجام نداده است گفتمانسازی است. یعنی بعد از این که تعاریف را ایجاد کرد باید در تمامی محافل دانشگاهی، علمی و عمومی و حتی نهادها و ارگانها مباحثی را تعقیب بکند که این مباحث گفتمان فضای مجازی را عمومی بکند، همه درک درستی از آنچه که باید بشود داشته باشند تا وفاق ملی در باب فضای مجازی ایجاد بشود.
وقتی در کشور ما یک گروه نسبت به فیلترینگ نگاه منفی و یک گروه نگاه مثبت دارند، یک گروه این قدر به فیلترینگ توجه دارند که حتی یک بیت هم اطلاعات جابجا نشود، از سر طیف تا ته طیف را نگاه کنید یک گروه میگویند باز باشد، یک گروه میگویند فیلترینگ هوشمند داشته باشیم، یک گروه هم میگویند اصلاً باید این داستان کات بشود. باز میبینید که ما سر تعاریف اتفاق نظر نداریم در صورتی که فیلترینگ در تمام دنیا هست. کدام کشور فیلترینگ ندارد؟ یک کشور بگویید که فیلترینگ ندارد، اما در آنجا دعوا و بحث نمیشود. چرا؟ برای این که اول تعریف شده است و همه حدود فیلترینگ را می دانند و به آن اعتراض نمی کنند. مگر الان در کشورهایی که ادعا میکنند آزادی بیان و امثالهم دارند تنظیم مقررات وجود ندارد؟
فیلترینگ یعنی تنظیم مقررات. ما کلمه را هم بد انتخاب کردیم. فیلترینگ یک کلمۀ غربی است. پالایش محتوا با فیلترینگ خیلی فرق میکند. از اسم و تعریف آن خیلی اختلاف نظر هست. همه جا تنظیم مقررات دارند، اسم این تنظیم مقررات پالایش محتوا، نظارت، دستهبندی، بستهبندی، تگ نگاری و فهرستنگاری است، این فیلترینگ میشود. مثلاً چون ما با فیلترهای ماشین و روغن و این طور چیزها سروکار داریم فکر میکنیم فیلتر آن است که یکسری چیزها را میگیرد و یکسری چیزها را نمیگیرد، نه فیلترینگ مشی زندگی در فضای مجازی است. ما باید بدانیم از چه چیزی استفاده کنیم، از چه چیزی استفاده نکنیم. چه چیزی بد و چه چیزی خوب است. کسی که تولیدکننده است باید بداند چه چیزی تولید میکند، چه چیزی تولید نمیکند.
*تاریخ مصرف قوانین مجلس برای فضای مجازی گذشته و دیگر پاسخگوی نیازهای کشور نیست*
×××اگر بخواهیم وارد بحث فیلترینگ بشویم، انتقادات خیلی زیادی را می توانیم مطرح کنیم، به نظر می سد در باب موضوع فیلترینگ مسوولین راه بیاحترامی به خودشان را در این عرصه باز گذاشته اند، می توانیم در این خصوص به آمار فروش فیلترشکن ها و عضویت در شبکه های مثل فیسبوک اشاره کنیم.
بله، در این مورد هم عرض میکنم، اما شما نگاه کنید مگر ما در زندگی عادی مشاغل حرام و غیرقانونی نداریم؟ خوب مردم به آنها مراجعه نمیکنند و مشاغل درست را انتخاب میکنند. فضای مجازی هم همین است. اصل بحث من این است که ما باید تعاریف فضای مجازی را احصاء بکنیم و بعد از آن گفتمانسازی بکنیم تا جامعه به یک وفاقی از نظر درک مشترک به این حوزه برسد، بعد آن موقع همۀ انرژیها در یک جهت قرار میگیرد و سرعت کار بالا میرود.
××× به نظر می رسد قوانین مجلس هم در خصوص فیلترینگ تاریخ مصرف گذشته شده و دیگر پاسخگوی فضای مجازی کشور نیست، درست است؟
بله، مجلس برای فیلترینگ هم دو مصوبه دارد که بر اساس آن عمل میشود که واقعاً آن قانون هم ضعیف است و دیگر پاسخگو نیست که آن قانون هم حتماً باید تغییر بکند.
××× طبق وظایفی که برای شورای عالی فضای مجازی تعیین شده است می بایست شورا در حوزه فیلترینگ تصمیمگیرنده نهایی باشد، ولی آنچه اکنون مشاهده می شود یک از هم گسیختگی را نشان می دهد و نهادهای مختلف هر کدام با تعاریفی که خودشان دارند در حوزه فیلترینگ عمل می کنند. مثلا قوه قضائیه و وزارت ارشاد هر کدام تعاریفی از جرائم فضای مجازی دارند و بر اساس تعاریف خود عمل می کنند. علت این تناقض ها چیست؟
ببینید فیلترینگ مصوبه مجلس است، چون مجلس اقدام کرده باید مجلس دوباره اصلاحات را انجام بدهد. بنابراین برای اصلاح قوانین باید به سراغ مجلس برویم. البته شورا هم مؤثر است و میتواند قوانین را آماده کند و به مجلس بدهد.
××× پس اولین اشکال متوجه قوانین است و مجلس باید قوانین را اصلاح کند و تعاریف مشخصی از مصادیق مجرمانه در فضای مجازی ارائه دهد.
بله قوانین ضعف دارد، زمانی که قانون فیلترینگ تصویب شد ما هم این قدر فضای مجازی را نمیشناختیم. این قانون در زمان خودش خوب بود ولی الان دیگر نزدیک به یک دهه از آن میگذرد و دیگر کارایی ندارد و پاسخگو نیست.
×× حالا که علت از همگسیختگی فعالیت ها در حوزه فیلترینگ مربوط به خلاهای قانونی می شود. چرا تاکنون برای اصلاح آن پیگیری نشده است؟
بله، عرض کردم که قوانین در حوزه فضای مجازی در زمان خودش خوب بود ولی الان دیگر کارایی ندارد و پاسخگو نیست. خیلی از فعالیتها ناشی از این است که خلاء قانونی وجود دارد. مثلاً ما یک دستورالعمل داریم میگوییم با مصادیق مجرمانه برخورد بکنیم، حالا این مصادیق مجرمانه دوباره باید تعریف بشود که چه چیزهایی مصادیق مجرمانه دارد. این را باید تعریف کنیم تا مشخص بشود.
یک زمانی ممکن است یک حرکت مجرمانه باشد که الان دیگر نیست. باید بازتعریف بشود، قانون هم ضعف دارد. قوانین موجود در فضای مجازی کشور امروز پاسخگو نیست، حتماً باید اصلاحاتی صورت بگیرد. درخواست ما هم این است که مجلس محترم، خودِ دادستانی که ریاست کمیته را به عهده دارد و اعضای این کمیته تلاش بکنند و تعاریف دقیقی از مصادیق مجرمانه ارائه دهند. البته تلاشهایی هم انجام دادند تا حدودی اطلاع دارم که در حال تدوین قانون جدید هستند که آماده کنند و به مجلس بدهند که مجلس مصوب کند.
*تعاریف واحد از فضای مجازی وجود ندارد به همین دلیل اعضای شورا سخت به نتیجه واحد می رسند*
××× از بحث خلاء های قانونی و فیلترینگ عبور کنیم و به خود شورای عالی فضای مجازی بپردازیم. در اساسنامه و حکمی که توسط مقام معظم رهبری برای شورا زده شد، اینطور آمده بود که شورای عالی فضای مجازی باید نقطۀ کانونی و متمرکز برای هماهنگی و تصمیمگیری در فضای مجازی کشور باشد یعنی نقطۀ اصلی تصمیمگیری در این حوزه خود شوراست، حالا سوال من این است که شورا چه قدر توانسته نقطه کانونی و تصمیم گیر نهایی باشد؟
بله حرف شما کاملا درست است. این حرف درستی است که نهایتاً باید یک جا در کشور مقررات محتوا را تنظیم بکند و همه را بسیج بکند که حول آن مقرراتی که تنظیم میشود محتوا تولید بشود و منتشر بشود یا محتوا تأمین بشود و منتشر بشود. این حتماً باید یک جا صورت بگیرد، در تمام دنیا این طور است. در کشور ما چون تکنولوژیهایی که تولید میشود بدون توجه به ظرفیتهای فرهنگی یا تخریب فرهنگی وارد کشور میشود و ما را گرفتار میکند مثل مقولۀ اینترنت.
شما نگاه کنید وقتی اینترنت وارد شد هیچ نهادی نبود راجع به اینترنت ضعفها و قوتهای آن را مطرح بکند و برای آن قوانین و مقررات خاص خودش را بنگارد، چنین چیزی نبود. اینترنت آمده، ما مطالب مثبت زیادی از آن میبینیم، موارد منفی زیادی هم از آن میبینیم، اما جایی نبوده که بتواند بگوید این منفیها و مثبتها چیست، کدام را تقویت بکنیم و کدام را تقویت نکنیم. حتماً یکی از وظایف شورای عالی فضای مجازی همین است که مقررات محتوا را در باب آپلود، دانلود، تولید، انتشار، تأمین، تکثیر و دسترسی تنظیم بکند.
الان تلاشهای خوبی صورت گرفته اما به نتیجه نرسیده است. علت به نتیجه نرسیدن را هم عرض کردم که به علت نبود تعاریف مشخص از در شورا سخت میشود مصوبهای را تصویب کرد.
اختلاف نظر در شورا زیاد است و با توجه به تعاریفی که از قبل یکسان نشده و این تعاریف همافق نشدند در شورا سخت میشود مصوبهای را تصویب کرد. چون فاصلۀ فکری در شورا بسیار زیاد است. درک اعضای شورا هم از مباحث فضای مجازی متعدد است.
*برخی اعضای شورا به جای مباحث ملی بحثهای بخشی خودشان را مطرح میکنند*
××× حالا که فاصله فکری در ترکیب شورا زیاد است و تعاریف مشخصی از مباحث حوزه فضای مجازی وجود ندارد. باید چه کار کرد؟ پیشنهاد شما برای به انسجام رسیدن شورا و حرکت شورا به سمت ایجاد یک نقطه متمرکز و تصمیم گیر در فضای مجازی کشور چیست؟
پیشنهادم این است که اولاً باید یک بازنگری در اعضای شورا صورت بگیرد یعنی اعضای شورایی که انتخاب شدند باید از دانش کافی برخوردار باشند. دوم خود شورا باید تعاریف و همافقسازی را در دستور کار خودش قرار بدهد. ما گرفتار تعاریف و درک موضوع هستیم وگرنه هیچ کس نمیآید علیه کشورش و خودش فعالیت بکند. اگر شما میبینید که کاری صورت نمیگیرد معنی آن این نیست که نمیخواهند، بلکه چون همافق نیستند اختلاف نظر میشود و اختلاف نظر هم منتج به رأی اتفاق آرا نمیشود.
اعضای حقوقی هم همینطور، اعضای حقوقی وقتی در شورا میآیند واقعاً باید بحث بخشی خودشان را کنار بگذارند، این که یکی وزیر ارشاد است، یکی رئیس صداوسیماست، یکی دیگر رئیس فناوری اطلاعات و دیگری وزیر فلان جا است را کنار بگذارند، در شورای عالی فضای مجازی باید بحث ملی مطرح شود و باید ملی نگاه بکنیم. متأسفانه ما در شورای عالی هم میبینیم که بعضیها بحثهای بخشی خودشان را مطرح میکنند و اینها اختلاف نظر ایجاد میکند.
*وزارت ارشاد و صداوسیما کماکان اختلاف نظر دارند*
××× لطفا مثال بزنید، چه بحثهای بخشی در جلسات شورا مطرح می شود که بحث های ملی و مهمتر را به حاشیه می برد؟
ببینید الان در باب محتوا اختلاف نظر بین صداوسیما و ارشاد وجود دارد. ارشاد میگوید من متولی آن هستم، صداوسیما میگوید من متولی آن هستم. صداوسیما میگوید متولی صوت و تصویر من هستم، ارشاد میگوید کمپلت هر آنچه که در فضای مجازی هست متولی آن من هستم. از این مسائل زیاد داریم. یا در باب تنظیم مقررات اینجا ما یک کمیسیون تنظیم مقررات داریم، سازمان تنظیم مقررات هم وزارت ICT دارد. بین اینها باز گفت و شنودهایی هست، یک مقداری به هم نزدیک شدند ولی همچنان اختلاف نظرها وجود دارد. حل و فصل این اختلاف نظرها با شوراست و باید این اختلافات را حل کند. اما خب نگاه کنید؛ وقتی به تنظیم مقررات میرسیم چون آن تنظیم مقررات در دولت هست، سر نبود تعاریف مشترک، باز شاهد این هستیم که هر کس برداشت خود را دارد و موضع خود را می گیرد. مثلا دولت موضع خودش را میگیرد و یا اگر موضوع محتوایی پیش میآید ارشاد و صداوسیما هر کدام یک موضع میگیرند.
×× اختلاف نظری که گفتید بین صداوسیما و وزارت ارشاد هست به کجا رسید؟ در جلسات بعدی شورا حل شد یا خیر؟
خیر؛ هنوز به تعریف واحدی نرسیدند.
××× ببینید حالا که عدم وجود یک نهاد برای تنظیم مفاهیم و مقررات این همه مشکل در شورا به وجود آورده؛ چرا تاکنون تدبیری برای حل آن نشده است؟
بله؛ درست است چون یک نهاد تنظیم مقررات واحد نبوده و تاکنون هر کس برای خودش کار میکرده، حالا سخت است که صداوسیما مقرراتش را از اینجا بگیرد، ارشاد هم مقرراتش را از اینجا بگیرد. این یک مقدار کار میبرد، باید تلاش بیشتری بشود، باید گفتمانسازی صورت بگیرد.
××× این تنظیم مقررات به عهدۀ خود شوراست؟
بله؛ کمیسیون عالی تنظیم مقررات دارد، هر چه که تنظیم مقررات در فضای مجازی است باید ذیل این کمیسیون عمل کند. کمیسیون ارتقاء محتوا دارد، معنی آن این است که هر آنچه که محتوا در کشور صورت میگیرد مقرراتش را باید از کمیسیون ارتقاء محتوا بگیرد. کمیسیون عالی امنیت دارد یعنی هر آنچه نهادهای امنیتی در کشور هستند در باب فضای مجازی باید ذیل این کمیسیون عمل بکنند.
××× برویم سراغ شبکه ملی اطلاعات که یکی از مهمترین مصوبات شورای عالی فضای مجازی بوده است، امسال مجلس شورای اسلامی به خاطر عدم پیشرفت در پروژه شبکه ملی اطلاعت یک کارت زرد به وزیر داد. نمایندگان مدعی بودند که برای راهاندازی شبکه ملی اطلاعات بودجه مناسبی را اختصاص دادند اما در عمل به جز چند اصلاح خروجی دیگری دیده نشده و کار بیشتر از 5 درصد جلو نرفته است. توضیح بدهید شبکه ملی اطلاعات تا کجا پیش رفته است؟
یکی از مصوبات شورا، شبکه ملی اطلاعات بود. باز شبکه ملی اطلاعات محل اختلاف بود چون شبکه ملی اطلاعات را برابر قانون پنج سالۀ پنجم دولت مکلف کرده بود که وزارت ارتباطات انجام بدهد. خوب وقتی مرکز ملی فضای مجازی تشکیل شد اینجا گفت من باید بدانم چه مشکلی از فضای مجازی کشور حل میکند، نقاط ضعف و قوتش چیست. بنابراین به وزارت مربوطه نامهنگاری شد و گفته شد که باید با اینجا هماهنگ کنید. آمدند و اینجا نهایتاً به تصویبی رسید، آنچه که تصویب شده خیلی مصوبه خوبی است. تکالیف تمام بخشهایی که باید در اینجا فعالیت بکنند مشخص شده است. مقدمات این پروژه فراهم شده است و آماده اجراست. باید مرکز ملی فضای مجازی بخش بخش شیوۀ اجرا را مصوب بکند.
کلیات این طرح تصویب شده است، اهداف و راهبردهای آن درآمده است و چشماندازش مشخص است. کاملاً اسکلت و بنیان طرح تعریف شده است، شیوۀ اجرا در اختیار وزارت مربوطه است که این وزارتخانه باید شیوههای اجرا و نحوۀ عمل و فازبندیهای آن را در مرکز ملی فضای مجازی مصوب بکند که در تلاش هستند. امیدواریم که وزارت آی سی تی سرعت کار را بالا ببرد. واقعاً یکی از میوههایی که میشود چید همین شبکه ملی اطلاعات است که خیلی از مشکلات ما را در فضای مجازی کشور حل میکند.
*اجرای شبکه ملی اطلاعات امسال باید کلید بخورد/ شبکه ملی اطلاعات خیلی از مشکلات ما را در فضای مجازی حل میکند*
××× کی باید منتظر چیدن این میوه باشیم، به نظرتان شبکه ملی اطلاعات تا آخر امسال به نتیجه خواهد رسید؟
باید یکی دو ساله انجام بشود، پیشبینی ما حداکثر دو سال است. البته اگر بخواهیم کامل کامل بشود طولانیتر است اما آنچه که میتواند مشکل مردم را به فوریت حل بکند باید یکی دو سال آینده مشکلات عمومی مردم را حل بکند.
××× یعنی امسال کلید اجرایی شدن آن میخورد؟
بله امسال باید بخورد. شما میتوانید اینها را از آقای جهانگرد و وزیر آی سی تی پیگیری بکنید که واقعاً در چه مرحلهای است و کجاست. چون واقعاً خیلی کار شد و در شورا زحمت زیادی کشیده شده است. کمیسیونهای مربوطه، شورای معین خیلی زحمت کشیدند. خود شورای عالی که نهایتاً این را مصوب کرد. انصافاً کار سختی بود چون من خودم آن موقع معاون صداوسیما بودم و عضو این کمیسیونها بودم، میآمدم و میرفتم خیلی زحمت کشیده شده که حالا طرح آماده شده است. فکر میکنم خیلی از این مباحث مثل فیلترینگ که ما میگوییم، وقتی شبکه ملی اطلاعات راه بیفتد چون مقررات میآید و مردم مقررات را میبینند دیگر این بحثهای سلبی کمتر مردم را آزار دهد. خیلی از مسائل حل میشود چون شبکه راه میافتد، سرعت داده و ستانده بالا میرود، کیفیت فضای مجازی افزایش پیدا میکند، مباحث و محاسن زیادی دارد.
*یکی از دلایل مهم لغو جلسات شورای عالی نبود تعاریف یکسان از مباحث مختلف فضای مجازی بود/ شورا باید این مشکل را حل کند*
×× اهتمام دولتها به شورای عالی فضای مجازی چگونه بوده است؟ علت اینکه جلسات شورای عالی فضای مجازی در یک بازه 5 ماهه برگزار نشد چه بود؟
اگر بخواهیم تخصصی حرف بزنیم همان مباحثی که گفتم محل اختلاف است. به دلیل نبود تعاریف یکسانی که همۀ ما را همافق بکند مباحث اختلافی زیادی وجود دارد که این نتیجه این اختلافات همین می شود که دیدید.
××× یعنی علت لغو جلسات شورای عالی به دلیل نبود تعاریف یکسان از مباحث مختلف فضای مجازی است؟
بله.
××× توضیح می دهید؟
همین موضوعی که آقای وزیر در مجلس توضیح دادند را نگاه کنید. سؤال این بود که چرا باید اینترنت در کشور توسعه پیدا کند؟ مفهوم آن این است که گروهی فضای مجازی را معادل اینترنت تعریف میکنند. فضای مجازی مساوی اینترنت نیست، اینترنت یک سرویس از هزاران سرویس فضای مجازی است. به نظر من اقدام مجلس کار بسیار درستی بود.
مردم برای حل مشکلاتشان نیاز به پهنای باند دارند، اما نه پهنای باند اینترنت. اینها تعاریفشان با هم فرق میکند، حالا این حرفی که میزنم خیلیها ممکن است بگویند این هم متحجرانه برخورد میکند.
*با خرید پهنای باند مشکل سرعت اینترنت مردم حل نمی شود*
××× یعنی می گویید با خرید پهنای باند مشکل سرعت اینترنت مردم حل نمی شود؟
اجازه بدهید من یک مثال برای شما بزنم که متوجه بشوید فرق اینترنت با فضای مجازی چیست. فکر کنید که به همۀ مردم تهران به جای تلفن تهران، تلفن دو صفر بدهند در صورتی که الان مردم تهران تلفن تهران را دارند و امکان صفر و دو صفر را هم دارند، یعنی شما بخواهید با خارج از کشور تماس بگیرید دو صفر میگیرید. کد آن کشور را میگیرید وصل میشود، بخواهید با شهرستان تماس بگیرید صفر و کد شهرستان را میگیرید وصل میشوید. حالا شما فکر کنید ما به همه تلفن دو صفر بدهیم، مفهومش یعنی چه؟ یعنی اگر من با خانۀ برادرم در تهران کار دارم باید دو صفر نودو هشت بیست و یک و حالا شمارۀ تهران را بگیرم، مفهومش این است که باید سوئیچش در خارج از کشور باشد، این به کشوری برود از آنجا سوئیچ بشود و به اتاق بغلدستی برگردم. اگر ما در کشورمان به جای دادن فضای مجازی، اینترنت بدهیم یعنی به همه تلفن دو صفر بدهیم، در صورتی که شما باید تلفن تهران را بدهید که اگر با تهران کار دارد همین جا سوئیچ بکند، با شهرستان کار دارد داخل تهران سوئیچ بکند، اگر شما با خارج کار دارید باید از دو صفر استفاده بکنید. اینترنت یعنی رفتن در پهنۀ بینالملل. چرا ما باید پهنۀ بینالملل را اشغال بکنیم؟ خب به نظر شما این کار منطق دارد؟ یعنی اگر من با بانک سر کوچه کار دارم باید از اینترنت استفاده بکنم؟ از اینترنت بینالمللی استفاده بکنم؟ دقت کردید داستان چیست، این تعریف باید صورت بگیرد، این چیزها برای ما تعریف نشده است. خیلی از دولتمردان و دوستان و متخصصین ما این تمیز را قائل نیستند.
اقدام درست این است که ما به مردم تلفن تهران را بدهیم که امکان دو صفر را داشته باشد یعنی من باید فضای مجازی را در ایران ایجاد بکنم که در آن اینترنت هم باشد. پس مردم برای حل مشکلاتشان نیاز به پهنای باند دارند، اما نه پهنای باند اینترنت. اینها تعاریفشان با هم فرق میکند.
اجرای شبکه ملی اطلاعات امسال کلید میخورد/ قوانین مجلس در حوزه فضای مجازی کارایی ندارد/ کارت زرد مجلس به وزیر ارتباطات درست بود/ اختلاف نظر صداوسیما و وزارت ارشاد هنوز ادامه دارد/ نباید گدای اینترنت و آویزان تولیدکنندههای خارجی باشیم/ طبق آمار 75 درصد بیشتر از ژاپن پهنای باند خارجی خریداری میکنیم
*مردم نیاز به سرعت فضای مجازی دارند نه سرعت اینترنت/ اینترنت تنها بخشی از فضای مجازی کشور ما است*
××× با راه اندازی شبکه ملی اطلاعات در فضای مجازی کشور این مشکلات حل می شود؟
بله؛ شبکه ملی اطلاعات بزرگترین گام برای ایجاد فضای مجازی کشور است. البته موارد زیاد دیگری هست که این فضا را کامل میکند ولی زیرساخت آن شبکه ملی اطلاعات است. امیدوارم توانسته باشم مطلب را توضیح داده باشم و شما کامل متوجه شده باشید.
اگر بخشی از دولت و متخصصین اعتقاد داشته باشیم که ما باید اینترنت را توسعه بدهیم یعنی توسعه تلفن دو صفر در کشور، یعنی مرکز سوئیچ را خارج از کشور بگذاریم. چرا باید دو نفری که در ایران کار دارند سوئیچشان در خارج از کشور باشد؟ چرا ما باید پهنۀ بینالملل را اشغال بکنیم؟ این که من به کشوری میروم و برمیگردم یعنی هم هزینههای من افزایش پیدا میکند، هم زمان را از دست میدهم چون من باید بروم از یک کشوری سوئیچ بشوم.
مردم نیاز به سرعت فضای مجازی دارند نه سرعت اینترنت. مردم با سرعت داده و ستانده اطلاعات مشکل دارند نه اینترنت. مشکل ما این است که اینترنت را معادل فضای مجازی تعریف میکنیم. من که با بانک، دانشگاه، خانۀ همسایه و خانۀ مادرم کار دارم چه نیازی به اینترنت بینالملل دارم؟ اگر من بخواهم چیزی را به خارج از ایران بفرستم و از خارج از ایران به داخل بیاورم نیاز به اینترنت بینالملل دارم.
*باید توسعۀ فضای مجازی را در دستور کار قرار دهیم نه فقط اینترنت/ کارت زرد به وزیر اقدام پسندیده مجلس بود*
××× اینروزها وعده سرعت اینترنت و یا همان سرعت فضای مجازی که گفتید بر دوش آقای وزیر سنگینی میکند و به همین خاطر، معتدلان بهارستان نیز چندان دل خوشی از کارنامه وزیر ارتباطات ندارند، و ما دیدیم که نمایندگان مجلس به دلیل کمکاری در راهاندازی شبکه ملی اطلاعات به آقای وزیر کارت زرد دادند. نظر شما در مورد اقدام مجلس چه بود؟
به نظر من کاری که مجلس کرد بسیار کار خوبی بود و من از کسانی که به این موضوع پرداختند تشکر میکنم. هر چند این موضوع برای مردم باز نشد و مردم هنوز فکر میکنند که یک امکانی از آنها گرفته شد، در صورتی که اینطور نیست. من توضیح دادم که یک نیاز مردم ما اینترنت است و اینترنت بخشی از فضای مجازی کشور ما است، ما باید فضای مجازی را در کشور ایجاد بکنیم که امکان اینترنت هم در آن باشد.
حالا من یک توضیح بدهم، اگر ما بخواهیم اینترنت را در کشور توزیع بکنیم باید این اینترنت را از جایی بخریم، پس پول کشورمان میرود. من که میخواهم به شما پهنای باند دو، چهار و ده مگ بدهم، این ده مگ را یا باید از فرانسه یا آلمان یا از کشوری بخرم، خوب بیایم این ده مگ را در داخل کشور ایجاد بکنم. چرا پولمان را به خارج از کشور بدهیم؟ چه منطقی دارد؟ چرا ما باید پهنۀ بینالملل را اشغال بکنیم؟
یک مثال میزنم تا بدانید چه میگویم. پنج سال پیش آمار داشتم که میزان حضور ژاپنیها روی اینترنت پانزده درصد و میزان حضور آنها در فضای داخل کشور هشتاد و پنج درصد است، این که میگویم مال پنج سال پیش است. یعنی نسبت چرخش اطلاعات در ژاپن هشتاد و پنج درصد است و درصد استفاده ژاپنیها از اینترنت (پهنۀ بینالملل) پانزده درصد است. از این پانزده درصد هم پنج درصد ژاپنیها با هم ارتباط داشتند یعنی ژاپنی با ژاپنی در خارج از کشور با داخل کشور ارتباط گرفته اند.
خب شما این آمار را نگاه کنید. ما هم همان سال آمار داخل کشور را گرفتیم، چند باشد خوب است؟ نود درصد کشور ما روی پهنۀ بینالملل یعنی اینترنت است، ده درصد داخل است. حالا شما بگویید ما بیشتر با دنیا کار داریم یا ژاپن؟
××× به جز ژاپن از کشور دیگری هم آمار دارید که ارائه بدهید؟
بله؛ بالاتر از ژاپن را برای تان مثال میزنم. سوئیس کشوری است که همۀ دنیا با او کار دارند چون بانکهای سوئیس محل امنی برای ثروتمندان است. در همان سال آمار گرفتیم تنها پنجاه درصد فعالیت سوئیس روی اینترنت و پهنۀ بینالملل است و پنجاه درصد دیگر روی فضای مجازی داخل کشورش است. ارتباطات بینالمللی ما از سوئیس بیشتر است؟ آن وقت کشور ما نود درصد روی اینترنت و پهنۀ بینالملل است و تنها ده درصد روی ظرفیت داخل تکیه کرده است. آن وقت آقای وزیر دوباره میخواهد اینترنت را توسعه بدهد. ما باید بفهمیم فرق اینترنت با فضای مجازی چیست.
*ما باید از گدایی دانلود به فضل آپلود برسیم/ تا کی میخواهیم در اینترنت گدایی بکنیم؟*
××× مردم با این مفاهیم خیلی آشنایی ندارند بخاطر همین احساس می کنند که ممانعت مجلس از اقدام وزیر برای خرید پهنای باند به نوعی ایجاد محدودیت محسوب می شود که اینطور نیست، مردم ما فضای مجازی میخواهند و نیاز اصلی آنها افزایش سرعت در فضای مجازی است نه فقط اینترنت. در این باره بیشتر توضیح بدهید.
بله، این مفاهیم تاکنون تبیین نشده است و در خیلی از موارد اشتباه گرفته می شود. وقتی ما این طور حرف میزنیم بعضیها فکر میکنند این اقدامات برای مردم محدودیت میآورد، در صورتی که اینطور نیست و محدودیت ایجاد نمی کند. نیاز امروز مردم ما فضای مجازی است. مردم می خواهند فعالیتهای فضای مجازیشان را انجام بدهند. مفهوم این دو (اینترنت – فضای مجازی) خیلی با هم متفاوت است. خب حالا با این تعاریف شما بگویید الان توسعۀ اینترنت باید در دستور کار قرار بگیرد یا توسعۀ فضای مجازی که زیرساخت همان شبکه ملی اطلاعات است؟ اینترنت باید در کنار فضای مجازی باشد و اگر لازم بود و نیاز مردم کشورمان اقتضاء می کرد از پهنۀ بینالملل استفاده بکنم. اگر با بانک کنار دستم، بقال سر کوچه و ادارهام کار دارم چه ربطی به اینترنت بین الملل دارد؟ من چرا باید از سوئیچ بینالمللی استفاده بکنم؟ چرا باید پهنۀ بینالملل را اشغال بکنم؟
ما وقتی می رویم در پهنه بین الملل اینترنت می خریم یعنی چه؟ یعنی ما داریم ترافیک میخریم. خب حالا ترافیک یعنی چه؟ یعنی تولیدات آن طرف را میخریم، بعد در درون کشور کسی نیست به تولیدکننده بگوید حالت چطور است! اگر ما اینترنت را میخریم چرا از داخل این را نمیخریم؟ چرا این پول را به تولیدکننده داخلی نمیدهیم؟ حاضریم پول را به تولیدکننده خارجی بدهیم چون اینترنت منهای محتوا که معنی ندارد، شما اینترنت میخرید هر چه قدر پهنای باندت بیشتر باشد در واقع ورود محتوایت بیشتر میشود. شما دارید ترافیک میخرید، نه سرعت. باید این مفاهیم در بین مردم جا بیفتد تا اشتباه نکنند.
حالا این همه تولیدکننده داخل از حوزههای علمیه، دانشگاهها، اصناف، همه متخصصین در حوزههای مختلف فرهنگی اجتماعی تولید میکنند، یک نفر در این کشور نیست بگوید حالتان چطور است؟
××× یعنی اینترنتی که ما میخریم در واقع به تولیدکننده خارجی پول میدهیم و از تولید کننده داخلی هیچ حمایتی نمی شود؟
بله؛ ما وقتی که اینترنت میخریم در واقع به تولیدکننده خارجی پول میدهیم، محتوا میخریم. چرا به تولیدکننده داخلی پول نمیدهیم؟ پس دو ایراد در خرید اینترنت وارد است، یکی این که ما زندگی خودمان را روی پهنای بینالملل می بریم، دومی این است که به ترافیک بینالملل پول میدهیم و تولیدکننده داخل را فراموش میکنیم. اگر این پول سراغ تولیدکننده داخلی برود سیستم برعکس میشود. حالا اگر ما اینترنت هم بخریم ما به بالانس میرسیم. ببینید ما در کشورمان فقط دانلود را میدانیم، آپلود را فراموش کردیم. یک بار گفتم که ما باید از گدایی دانلود به فضل آپلود برسیم. تا کی میخواهیم در اینترنت گدایی بکنیم؟ هر چقدر اینترنت در کشور ما توسعه پیدا بکند ما گدای اینترنت و آویزان تولیدکنندههای خارجی هستیم. کدام یک درست است؟ اینها آن ادبیاتی است که همه باید بدانند و در تصمیمگیری در شورا همافق بشویم. ما هنوز همافق نیستیم. یک گروه اینترنت را این طور تعریف میکنند و فضای مجازی را آن طور تعریف میکنند، هنوز در تعاریف اینترنت و فضای مجازی ما مشکل داریم.
شما با توجه به این آمار ارائه شده از استفاده هشتاد و پنج درصدی ژاپن از ترافیک داخل و همچنین استفاده پنجاه درصدی سوئیس که همۀ دنیا با او کار دارند؛ متوجه اختلاف تعابیر می شوید. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.