محمد دلیری گل - کوچ میلیون ها ایرانی از تلگرام به پیام رسان های داخلی که هنوز امار و ارقام رسمی در خصوص تعداد آنها فارغ از اعلامیه های تبلیغاتی در فضای جنگ رسانه ای منتشر نشده است در کنار فیلترینگ ناقص تلگرام، یک تهدید بزرگ را بوجود آورده است .
با گسترش شبکه های اجتماعی و تغییر ذائقه های مردم در استفاده از فضای مجازی شاهد رشد روز افزون فعالیت نه تنها نخبگان؛ بلکه مردم عادی بوده ایم. به طور حتم یکی از قدرمشترک های خاطرات این سالهای ایرانیان در هر مهمانی و دورهمی پای ثابت بودن شبکه های اجتماعی و به طبع آن محتوای سیاسی و بیشتر اوقات طنزآلود آن بوده، محتوایی که فارغ از کیفیت تربیتی آن حداقل سرگرم کننده است. قدر مشترکی که صدای طرفداران سنتی دورهمی ها را درآورد و خیلی زود به عنوان یک تهدید در مهمانی ها شناخته شد. در این میان پس از کوچ بزرگ کاربران ایرانی از پیام رسان های وایبر و وات ساپ به تلگرام شاهد یک نوع هم افزایی و گسترش تولید محتوا در شبکه اجتماعی تلگرام بودیم. کوچی که نزدیک به 40 میلیون نفر از ایرانی ها را در بر گرفت و هرگاه سخن از ارتباط و رد و بدل شدن پیام می شد یک اصطلاح ثابت را می توانستیم دریابیم و آن اینکه برایم تلگرام کن!
حالا پس از آن کوچ بزرگ و در پی ناآرامی های دی ماه سال گذشته تصمیم بر آن شد که فکری برای استفاده مردم از شبکه های پیام رسان شود و سازماندهی صحیحی در این خصوص صورت گیرد که علی رغم شکل گیری این دغدغه در بین مسئولان کشور با گذشت شش ماه از این موضوع نه فکر صحیحی برای آن شد و نه سازماندهی درستی .
قطعاً همگان کم و بیش با خطرات و آسیب های پیام رسان خارجی تلگرام آشنا هستند، وقتی فقط ماهانه 13200 کانال مجرمانه ای که خود تلگرام هم بر آن صحه میگذارد مسدود میشود باید به عمق فاجعه پی برد. در همین راستا بود که در سال 1395 شورای عالی فضای مجازی، تلگرام را ملزم می کند که در مدت یک سال سرورهای خود را برای ادامه فعالیت و شفاف سازی عملکرد پیام رسان خود به ایران بیاورد . همزمان وزارت ارتباطات رایزنی هایی با شرکت تلگرام برای مسدود سازی کانال ها و گروه های مستهجن و ضد نظام انجام داد و قوه قضائیه لیست بلند بالای 8 هزار کانالی برای مسدود سازی به وزارت ارتباطات ارائه کرد.
در جریان آشوب های دی ماه 96 بود که بارها مسئولان وزارت ارتباطات از مدیران تلگرام خواستند تا برخی از کانال های معاند و محرک آشوب در ایران را مسدود کنند ولی در نهایت هیچکدام از این امور محقق نشد؛ وزیر ارتباطات در اینباره میگوید" مسئولان تلگرام دستورات ما را اجرا نمیکنند در حالیکه همان منافقینی که 17 هزار شهید از ملت ایران گرفتند امروز به راحتی در کانالهای تلگرام به فعالیت میپردازند". بی توجهی به خواست دولت ایران در کنار تجزیه و تحلیل اطلاعات 40 میلیون ایرانی و همراهی و پشتیبانی بی سرو صدا از کانال های معاند همه و همه تنها قطره ای از بدعهدی های تلگرام در خصوص کاربران ایرانی است.
اما در مواجه با این تهدید علی رغم هشدارهای صریح و بی پرده رهبری در سالهای اخیر در خصوص فضای مجازی و تاکید چندین و چندباره بر اهمیت مضاعف فعالیت در این فضا؛ متاسفانه سیاست بازی های دولت برای سوء استفاده از این مساله همواره موجب ایجاد یک شکاف دوگانه حاکمیت-دولت گردیده است. به نحوی که حاکمیت همواره در ذهن مردم مسدود کننده و محدود کننده آزادی های مردم عنوان و دولت بعنوان ناجی و مدافع آزادی های شهروندی معرفی گردیده است همان ترفندی که به وسیله آن از مردم رای گرفته شد.
بارزترین این دوگانه سازی را اردیبهشت ماه در قضیه فیلترینگ تلگرام شاهد بودیم که به دستور قوه قضائیه انجام شد و رئیس جمهور در چندین نوبت موضع گیری های تندی علیه آنچه او به عنوان مقامات عالی کشور بیان داشته ابراز کرده است. حسن روحانی در صفحه رسمی اینستاگرام اش نوشت :" اگر در عالیترین سطح نظام، تصمیمی برای محدود کردن یا مسدودسازی ارتباطات مردم گرفته شده است، باید صاحبان واقعی این کشور که مردم هستند در جریان امور قرار بگیرند."
این شکاف دوگانه ضمن ایجاد دیوار بلند بی اعتمادی بین مردم و حاکمیت منجر به از بین رفتن فرصت اصلاح ساختار استفاده از شبکه های اجتماعی در ایران شده است.
پس از آنکه از اواخر اسفندماه سال گذشته زمزمه هایی مبنی بر فیلترینگ تلگرام به گوش رسید و رفته رفته به طور گسترده در شبکه های اجتماعی بین 40 میلیون ایرانی دست به دست شد کوچ کاربران تلگرام به سمت شبکه های پیام رسان دیگر از جمله شبکه های ایرانی ها گسترش یافت و تا به حال که نیمه اول خرداد ماه است گفته می شود 25 میلیون کاربر وارد شبکه های اجتماعی ایرانی شده است.
فیلترینگ ناقص تلگرام از اردیبهشت ماه به دستور قضایی آغاز گردید و قرار بود به صورت کامل پس از چندی انجام شود و چنین نشد و این مساله تهدید های جدیدی را بوجود آورد که لازم است بدانها توجه جدی شود.
نکته اول نهادینه شدن و اضافه شدن عنصری با عنوان فیلترشکن به خانواده های ایرانی است. زمانی در کشور ما وقتی صحبت از فیلترینگ و از سایت فیلتر شده سخن به عمل می آمد ؛ شاخک های تربیتی پدر و مادر حساس می شد. خانواده های ایرانی حساسیت بالایی داشتند و نظارت جدی بر حضور فرزندانشان و احیانا استفاده از فیلترشکن توسط آنان وجود داشت. موضوعی که کمتر کسی جرات گفتن داشتن فیلتر شکن را در جامعه به خصوص در خانواده داشت ولیکن موضوع فیلترینگ ناقص تلگرام باعث شد که اینبار عدم استفاده از فیلترشکن یک امرغیرعادی و غیرموجه جلوه کند و این موضوع به یک رویه ثابت در تلفن همراه اکثریت مردم حتی بچه های دبستانی تبدیل گردد و دیگر قبح استفاده از آن شکسته شود و هیچ پدر ومادری نمی تواند به خاطر داشتن فیلترشکن فرزند خود را مواخذه کند حالا بگذریم از تهدید امنیتی فیلترشکن های رایگان خصوصاً سایفون که متعلق به دولت انگلستان است و به صورت رایگان به مردم ایران سالهاست که خدمات ارائه می کند!
در نهایت از تهدید تربیتی و امنیتی استفاده از فیلترشکن که بگذریم دور زدن قانون و بی اعتنایی به ممنوعیت های قانونی و به عبارتی نافرمانی مدنی؛ امروزه به صورت یک اپدیمی در بین ایرانیان همانند بی حجابی، استفاده از ماهواره و... تبدیل گشته است و اکنون جامعه شناسان را پیش از پیش با خود درگیر می کند که چگونه باید در مقابل این بی قانونی هایی که دیگر خود تبدیل به یک هنجار و عرف گشته اند سدی ایجاد کرد. اگر یادمان باشد نصاب های ماهواره پنهانی می آمدند و پنهانی می رفتند و کسی جرات گذاشتن ماهواره خود را در منظر عمومی نداشت اما امروز شاهد دهن کجی به قانونی شده ایم که همگان به آن میخندیم و این فاجعه قانون گریزی امروز در مقابل ماست در خصوص خرید و فروش فیلترشکن ها در مغازه های موبایل فروشی آن هم با قیمت های بین 10 تا 100 هزار تومانی!
دومین تهدید مربوط به تهدید محتوایی است که امروزه گریبان استفاده کنندگان از شبکه های اجتماعی را گرفته است. باجدی شدن زمزمه های فیلترینگ تلگرام در اردیبهشت ماه و به بهانه حمایت از پیام رسان های داخلی کانال ها و گروه های بزرگ ارزشی فعالیت خود را در تلگرام متوقف و به پیام رسان های داخلی کوچ کردند. کوچ میلیون ها ایرانی از تلگرام به پیام رسان های داخلی که هنوز امار و ارقام رسمی در خصوص تعداد آنها فارغ از اعلامیه های تبلیغاتی در فضای جنگ رسانه ای منتشر نشده است در کنار فیلترینگ ناقص تلگرام، یک تهدید بزرگ را بوجود آورده است و آن خالی شدن فضای تلگرام از نیروهای ارزشی برای پاسخگویی و تولید محتوای همسو با انقلاب اسلامی در این فضاست.
با نگاهی گذرا به تلگرام امروز می توانید به وضوح مشاهده کنید اکثریت کانال ها و نیروهای ارزشی وقت خود را برای تولید محتوا در پیام رسان های داخلی می گذارند در حالیکه مردم کوچه و بازار که به اصطلاح از آنها به قشر خاکستری یاد می شود همچنان محتوای خود را از کانال های ضد انقلاب و طنز دریافت می کنند که با قدرت و شدت در تلگرام پای کار تولید محتوای غیر همسو با ارزش های انقلاب اسلامی و تبلیغ سبک زندگی غربی هستند.
داستان آشوب ها دوباره در کشور رقم خورد و اینبار در کازرون و به بهانه ای واهی و در این میان دوباره تلگرام نقش خود را به عنوان یک عامل اثرگذار ایفا کرد و کانال های ضد انقلاب با استفاده از فضای اختصاصی ایجاد شده برایشان به تولید محتوای کذب برای به خیابان کشاندن مردم تلاش کردند و حاصل آن شد که مردم کازرون دیدند و دیگران در خبرها خواندند.
این روزها در فضای تلگرام به راحتی بیش از گذشته ترویج بی بندوباری در کانال های طنز، تهمت و تخریب چهره های انقلابی در کانال های اصلاح طلب را بدون آنکه کسی بخواهد و بتواند به شبهات و محتوای آنان پاسخ بدهد را می توان مشاهده کرد.
فتنه سال 88 آنچنان هنوز از یادها نرفته است و حتما دستور هیلاری کلینتون به مسئولان توییتر برای به تاخیر انداختن بروزرسانی های نرم افزاری و تعمیراتی سرورهای این شبکه اجتماعی را در آن بحبوهه به یاد دارید. توییتر در آن سالها خصوصا از خرداد 88 که فیلتر شد فضایی اختصاصی برای مخالفان و معاندان جمهوری اسلامی ایران و اصلاح طلبان شد. تولید محتوا در این فضا که تاثیرگذاری بسیاری زیادی در این سالها در شبکه های اجتماعی دیگر داشته است برکسی پوشیده نیست اما پس از چندی با ورود نیروهای ارزشی به این فضا، شاهد تغییر اساسی در تولید محتوا و گردش اطلاعات در توییتر هستیم و کثرت جمعیت نیروهای خوش فکر و با انگیزه حزب اللهی توانسته است نبض این فضا را در دست بگیرد؛ گرچه که نباید فراموش کنیم مشخصات بازی در زمین حریف را حریف مشخص میکند و مدعای این حرف نوع ترندهای جهانی است که نشان از دخالت آشکار گردانندگان اصلی این بازی است.( البته در بعضی مواقع بلد نبودن بازی توسط نیروهای حزب اللهی کار را از دست آنان خارج کرده است.)
در هر حال تهدید جدی فیلترینگ ناقص تلگرام امروز به شدت بر امنیت ملی و تولید محتوای معاندین و مخالفین در این فضا اثرگذار بوده است و باید فکر جدی شود. اینکه دوباره نیروهای حزب اللهی به فضای تلگرام بازگردند خودش یک معضل و نشان از شکست سیاست های فضای مجازی حاکمیتی است و خالی گذاشتن این فضا هم خودش یک تهدید جدی دیگر و نباید از انتظار دور داشت که تکرار حوادث دیگری شبیه به کازرون و کامیونداران را دامن بزند.
سومین معضل گریبان گیر در این فضا که ارتباط تنگاتنگی با تمامی معضلات دارد نبود ساختار مشخص و گسترده برای جذب و فعالیت 40 میلیون کاربر تلگرام در شبکه های پیام رسان داخلی است که این مساله باعث شده است که فیلترینگ ناقص برای جلوگیری از هجوم یکباره کاربران به این پیام رسان ها که زیرساخت های کاملی ندارند انجام شود. از یک طرف نمی شود به طور کامل تلگرام را فیلتر کرد چون پیام رسان های داخلی توان جذب ندارند و از یک طرف وجود تهدیدات گسترده امنیت ملی در فیلترینگ ناقص تلگرام باعث ایجاد یک دوگانه شده است که حتی نیروهای ارزشی را نیز سر در گم کرده است. سوال اساسی این است که وقتی وزیر ارتباطات می گوید" پیامرسان یک فضای درآمدی سه هزار میلیارد تومانی برای بخش خصوصی ایجاد میکند" پس چرا دولت تمایلی به حمایت برای کسب و کار ایرانی ندارد؟ در جواب باید گفت اینکه دولت تمایلی به کمک تمام و کمال به پیام رسان های داخلی برای قدرتمند شدن آنها ندارد مساله ای است که بازهم پای سیاست بازی های دولتمردان را برای فرار از پاسخگویی به مشکلات اقتصادی مردم وسط کشیده است. سیاستی که منجر به بی اعتمادی مردم شده است البته نه آنگونه که ضد انقلاب و سیاسیون سیاست باز داخلی بدان اشاره و آن را بزرگنمایی می کنند؛ یعنی نبود اطمینان از حفظ حریم خصوصی افراد؛ بلکه مردم بی اعتماد به نبود ساختار قوی برای کسب و کار و فعالیت در این شبکه ها هستند و این بی اعتمادی تاثیر به سزایی در گسترش کوچ مردم به پیام رسان های داخلی خصوصا قشر خاکستری دارد .
چهارمین معضل پیش روی در فضای پیام رسان های داخلی، عدم ایجاد یک جبهه متحد برای رشد و گسترش دو یا سه پیام رسان قدرتمند جهت ارائه خدمات به مردم است. متاسفانه پس از فیلترینگ تلگرام شاهد این بوده ایم که برای ارتباط با دوستان و خانواده و انجام کسب و کار باید انواع پیام رسان های داخلی را نصب کنیم در حالیکه مردم پیش از این در تلگرام مجتمع بودند و به راحتی می توانستیم پیامی را به صورت گسترده نشر دهیم و به گوش و نظر همگان برسانیم اکنون این فرصت از بین رفته و برای اینکه مخاطبین مختلف را جذب و ارتباط گیری انجام شود، مجبوریم انرژی بیشتری صرف شود که این خود یک ضعف برای تولید و نشر محتواست. در همه جای دنیا این مساله وجود دارد که پیام رسان های مختلفی در عرصه شبکه های اجتماعی حضور دارند اما مردم غالبا در یک یا دو پیام رسان حضور و محل آنرا تجمع خود قرار می دهند. در حال حاضر هیچ سیاستی برای این مساله در نظر گرفته نشده است و تمامی پیام رسان ها در جهت تخریب یکدیگر تلاش مضاعفی دارند.
با وجود تمامی معضلات بالا باید این نکته را در نظر داشت که اجرای سیاست های دوگانه در خصوص فیلترینگ تلگرام و عدم حمایت از پیام رسان های داخلی زمینه ساز خطرات بیشتری برای مردم و نظام است.یادمان باشد در فضای مجازی کشور 66 مصداق مجرمانه اجتماعی وجود دارد، اما برخورد با این مصادیق را در ارتباط با سرویسهای داخلی میتوانیم اعمال کنیم نه بسترهای خارجی.
پایگاه بصیرت