بابک سیف - توضیح: مقاله حاضر، برداشتى آزاد، از تحقیقات معتبر انجام گرفته توسط «اى. جى. ویلسون» تحت عنوان «جهانى سازى، فناورى اطلاعات و تضاد بین کشورهاى جهان هاى دوم و سوم» است که بنا به یافته هاى نویسنده این سطرها، در آن تغییراتى داده شده است.
کلیه منابعى که داخل کروشه به آن ها ارجاع داده شده در پایان بخش دوم مقاله در سایت روزنامه خواهد آمد.
•••
• مقدمه
از آنجا که هر فعالیتى در حوزه فناورى اطلاعات متاثر از روند هاى جهانى و نیز شرایط حاکم است بنابراین نمى توان بدون داشتن یک تصویر «جهانى» فعالیت ثمربخشى را پى گرفت. روند هاى متعددى را مى توان در سطح بین المللى یافت که تاثیرات بسیار زیادى در زندگى بشر امروز دارند.
اخبار روزانه که در جهان منعکس مى شود حاکى از تضاد هاى اجتماعى در کشور هاى در حال توسعه آسیایى، آفریقایى و یا کشور هاى از بند کمونیسم رها شده است. این تضادها در بسیارى از کشورها نظیر اسرائیل، بوروندى و یا لیبریا تبدیل به حرکت هاى قهرآمیز شده است. از دیگر روندها، فرآیند جهانى شدن است. جهانى سازى در اقتصاد، تولید و حتى فرهنگ در قالب این مقوله قرار مى گیرند. در حدود یک تریلیون دلار در روز در سراسر جهان جابه جا مى شود و اتومبیلى که یک فرد در عراق سوار مى شود، مى تواند در برزیل مونتاژ شده باشد که در ساخت آن حدود ۵ کشور دیگر دخیل باشند. بعضى بیکارى هاى محلى مى توانند منشاء جهانى داشته باشند و بعضى اعتراضات سیاسى مثلاً در ایران مى تواند داراى اهمیت بسیارى براى سران کشور هاى بزرگ باشد.
روند دیگرى که چهره جهان را تحت تاثیر خود قرار داده است، «انقلاب اطلاعاتى» است. این انقلاب اطلاعاتى دیگر چنان شناخته شده است که نیاز به شرح فراوان در مورد ابعاد آن نیست.
سه «کلان روند» انقلاب اطلاعاتى، تضاد هاى سیاسى قومى و جهانى شدن هر یک مى توانند بر آینده جهان تاثیر بسیار زیادى باقى گذارند. تصمیم گیرى براى آینده، کاملاً متکى بر این سه کلان روند خواهد بود. تعامل این سه روند، مبحث اصلى این نوشته را به خود اختصاص مى دهد.
تحقیقات نشان مى دهند که بر خلاف ادعاى بعضى از هواخواهان فناورى اطلاعات، این فناورى بر روى جوامع با توسعه کمتر تاثیرگذارى کمترى دارد.[۱] در مطالعه ادبیات موضوع فناورى اطلاعات، در بسیارى از زبان هاى غیرانگلیسى به عباراتى نظیر «خواهد شد»، «ممکن است»، و«باید»، برمى خوریم. به عبارت دیگر، مطالعات، بیشتر حول آنچه که قرار است بشود است، تا آنچه که شده است. نکته دیگر که به دست آمده آنکه، جامعه بر فناورى اطلاعات مسلط است و برعکس آن صحت ندارد. فناورى اطلاعات یک نیروى مجزا و برتر از جامعه نیست بلکه ابزارى تحت تسلط گروهى است که در دسترس بودن و تمایل به آن وسیله توزیع قدرت و ثروت در یک جامعه معین مى شود.
نکته حائز اهمیت آنکه، دو مقوله «فناورى اطلاعات به عنوان رسانه» و«فناورى اطلاعات به عنوان عامل عجین شده با تولید» با یکدیگر متفاوتند. مطالعات نشان مى دهند که دومى تاثیرات بسیار بیشترى بر روى جامعه مى گذارد. به عنوان مثال، تولید تراشه هاى با سرعت بالاتر تاثیرات عمیق ترى برروى شغل و وضعیت اقتصادى افراد نسبت به تلویزیون و فیلم هاى هالیوودى دارند.
جنبه مهمتر آنکه، جهان گرایى در فناورى اطلاعات، پایه هاى حکومتى را هرچه بیشتر از گذشته سست و ناپایدار خواهد کرد و این به دلیل دسترسى مردم به اطلاعاتى است که در گذشته تنها مخصوص دولت ها و حکومت ها بوده است. اکنون بررسى اثر فناورى اطلاعات بر زندگى بشر، از بحث سلامت گرفته تا حمل ونقل، از حوزه دفاع گرفته تا آموزش چندان ناشناخته نیست.
اگر بخواهیم تعریفى از جهانى شدن به دست دهیم مى توان گفت: «جهانى شدن بسط و گسترش کمى و کیفى جریان هاى فعال و نیز عقاید و ایده ها در فرامرزها است.»
این پدیده مى تواند شامل جریان هاى اقتصادى و یا فرهنگى باشد. البته استدلال هایى نیز وجود دارند که جهانى شدن را یک مرحله بعد از «بین المللى شدن» در نظر مى گیرند. بعضى دیگر تفاوتى بین «بین المللى سازى» و جهانى شدن قائل نیستند.
در این بررسى «جهانى شدن فناورى اطلاعات» براى انتقال دو بعد از موضوع به کار مى رود: جریان بین مرزى از مضامین اطلاعات نظیر فیلم، دیسک هاى فشرده، پخش رادیویى، نوار هاى ویدئویى و نظایر آن و دیگرى توزیع گسترده سخت افزارى که به صورت ملى و منطقه اى تولید، توزیع و مصرف اطلاعات را بر عهده دارد. بنابراین منظور از جهانى سازى در حوزه فناورى اطلاعات به دو بخش مضامین و سخت افزار اشاره دارد.
یک مفهوم دیگر که در این نوشته به آن اشاره خواهد شد آن است که در بسیارى از نوشته ها سه منظر مشخص و جدا از فناورى اطلاعات معمولاً با یکدیگر یکسان در نظر گرفته مى شوند. این سه منظر عبارتند از : «فناورى اطلاعات به عنوان رسانه»، «فناورى اطلاعات به عنوان عامل عجین شده با تولید» و در نهایت «فناورى اطلاعات به عنوان محرک تغییرات ساختارى».
استفاده از «فناورى اطلاعات به عنوان رسانه» به این معنا است که فناورى اطلاعات را به عنوان یک مضمون در نظر گرفته ایم. تحلیلگران سعى مى کنند خبر هاى آشکار و صریح را ارائه کرده و خبر هاى تلویحى را تفسیر کنند و آن را از طریق سیستم هاى اطلاع رسانى به مخاطب برسانند. ممکن است براى بسیارى، چنین فعالیت هایى به عنوان اثر فناورى اطلاعات کافى باشد اما بسیارى از کارشناسان تاثیر این اطلاعات بر تصمیم گیرى و رفتار مخاطب را به عنوان اثر فناورى اطلاعات در نظر مى گیرند. بررسى این رفتارها باعث مى شود که بتوان تعاملات، همکارى ها و یا تشکل هایى که ایجاد مى شوند را ارزیابى کرد.
«فناورى اطلاعات به عنوان عامل عجین شده با تولید»، این فناورى را به عنوان یک منبع، همانند سرزمین، نیروى کار و نظایر آن در نظر مى گیرد که در کنار عوامل دیگر موجب رشد در تولید و نیز اقتصاد مى شود. فناورى اطلاعات مى تواند در «بازساخت» منابع و نیز دسترسى و توزیع آنها موثر باشد. توسعه سیستم هاى ارتباطى در کشور هاى در حال توسعه یکى از مصداق هاى این تعریف است.
منظر سوم، «فناورى اطلاعات به عنوان محرک تغییرات ساختارى» است که نمایانگر ارتباط درونى و بیرونى سلسله مراتب مختلف از سازمان هاى عمومى، خصوصى، دولتى و یا غیردولتى است. این روابط سبب بازتعریف سازمان ها خواهد شد.
نکته مهم آنکه، استفاده از مفاهیم مختلف نباید باعث شود که این منظرها از فناورى اطلاعات با یکدیگر اشتباه شوند و باید توجه داشت که هر یک از این رویکردها مکانیسم هاى مخصوص به خود را به کار مى گیرند.
• بعضى تلقى هاى مشترک در فناورى اطلاعات
بر خلاف تفسیر هاى متنوع در مورد فناورى اطلاعات سئوالات مشترکى وجود دارد که هریک از تفسیرها باید به آن پاسخ دهند. به عنوان مثال بین «فناورى اطلاعات» و «جامعه» آیا مى توان اولویت بندى کرد؟ در رشد یک جامعه،«فناورى اطلاعات» بیشتر تاثیرگذار است و یا مشخصه هاى اجتماعى آن؟
عده اى که اولویت را به فناورى اطلاعات مى دهند معتقدند که این فناورى یک متغیر مستقل است که کنش ها، نحوه رفتار، فرآیند ها و ساختار هاى بعدى جامعه را شکل مى بخشد. با توسل به این عقیده، فناورى رایانه ها در یک کشور و یا سازمان، سلسله مراتب اجتماعى و روابط سیاسى را تغییر مى دهد.
در طرف روبه رو عد ه اى با شدت مخالف این عقیده هستند. آنها بیان مى کنند که ساختارها و فرآیند هاى اجتماعى است که اثربخشى فناورى را شدت و ضعف مى بخشد.
دسته سومى نیز وجود دارند که هرچند اثرات اجتماعى و فناورى اطلاعات را متقابل در نظر مى گیرند اما بر این عقیده هستند که تاثیرات فناورى اطلاعات عمیق تر و گسترده تر است. («الوین تافلر» در بین این دسته قرار مى گیرد.)
سئوال دیگرى که مطرح است آنکه، اثرات فناورى اطلاعات مثبت یا منفى است؟ بیشتر مولفان و نویسندگان خوشبین نظیر « جورج گایلدر» تاثیرات فناورى اطلاعات را تقریبا در همه جا مثبت ارزیابى مى کنند. اما دیگرانى هم نظیر «استال» نسبت به «مهره مارسیلیکون» به خوانندگان خود هشدار مى دهند.[۲] البته رویکرد هاى مختلف که در ادبیات موضع مطرح هستند نمى توانند یک شرح یکسان از فناورى اطلاعات ارائه دهند.
یکى از تفسیر هاى خلاصه و روشنگر، به وسیله «امانوئل مستنه»، رئیس گروه فناورى دانشگاه هاروارد در سال ۱۹۶۰ ارائه شده است. وى سه وجه فناورى را معرفى کرد که اولى عبارت بود از آنکه فناورى یک نعمت ناخالص براى بشر و اجتماع است و موتور هرگونه پیشرفت و توسعه جوامع براى عبور از مشکلات محسوب مى شود و نیز کمک مى کند که اشخاص از محدودیت هاى موجود در یک جامعه با ساختار پیچیده رها یابند. در واقع فناورى منبع کامیاب هاى همیشگى در نظر گرفته مى شود.[۳] دومین تفسیر، با توجه به عبارت «نعمت ناخالص» چندان امیدوارانه نیست. وى معتقد است که فناورى مى تواند همچنین خطرى براى زندگى خصوصى و حتى حقوق اساسى انسان امروزى باشد. این پدیده همچنین مى تواند به صورت غیرقابل کنترلى ارزش هاى مادى را حاکم برسرنوشت بشر کرده در گشایش یک جامع دیوانسالارانه و فن سالارانه عقاید و دین افراد را مورد تهاجم قرار دهد. نکته سومى که «مستنه» بیان مى کند آنکه هر چند فناورى اطلاعات نهایتاً یک فناورى است اما تاثیرات اجتماعى آن مى تواند فراتر از فناورى هاى دیگر باشد. در نهایت وى نتیجه گیرى مى کند که این سه منظر (یا تفسیر) از فناورى اطلاعات ما را با فهم عمیق ترى از رابطه فناورى اطلاعات، تضادها و دموکراسى در کشور هاى روبه رشد رهنمون مى شود. یک فناورى نو فرصتى را براى جوامع به وجود مى آورد اما در همان موقع مسائلى را نیز پیش روى جوامع نمایان مى کند. این دو جنبه از فناورى ملازم و همراه یکدیگرند.
چنین تفاسیر خوش بینانه و در عین حال شکاکانه اى نسبت به فناورى اطلاعات توسط «باربر» و یا «بارستین و کلاین» نیز ارائه شده است.
• فناورى اطلاعات و جوامع در حال توسعه: یک نظرگاه
یک تحقیق توسط «کاهین» و «نسان» بیان مى کند که انقلاب اطلاعاتى بیش از هر پدیده دیگرى تاکنون اثر اثربخشى در زندگى داشته است. این اثربخشى خود داراى کیفیتى منحصر به فرد هم بوده است. البته هنوز توافق کمى بر اثر جهانى شدن فناورى اطلاعات در کشور هاى در حال توسعه وجود دارد. در کشور هاى بسیار پیشرفته نظیر آمریکا نیز چنین علامت سئوال هایى کاملاً از بین نرفته است. به عنوان مثال با همه تحقیقاتى که سال هاى متوالى انجام شده است و برخلاف به ظاهر انبوهى از شواهد، یک اجماع در اینکه آیا خشونت هاى به نمایش در آمده در تلویزیون بر رفتار هاى تهاجمى اطفال در آمریکا تاثیر داشته است یا خیر وجود ندارد.[۴]
بنابراین نباید چندان تعجب کرد که جنبه هاى مختلف فناورى اطلاعات بر روابط حاکم بر ملت ها و یا بین ملت ها چندان مشخص نیست هرچند در این مورد سعى و تلاش هاى متعددى به صورت سازماندهى شده براى اندازه گیرى اثرات فناورى اطلاعات انجام گرفته است.[۵] _ [۶]
• فناورى اطلاعات و توازن بین تمرکز و یا توزیع قدرت
آیا فناورى اطلاعات مى تواند توزیع قدرت را افزایش و یا کاهش دهد؟ نویسندگانى نظیر تافلر در کتاب«موج سوم» عقیده دارند که این فناورى مى تواند یک رابطه مثبت بین شهروندان و حکومت ایجاد کند.[۷] در یک مقاله خوش بینانه، «جان کتز» بیان مى کند که جریان اطلاعات مى تواند بسیارى از تابوها، هزینه ها و محدوده را بشکند و شنوندگان شهروندان بیشتر شده، که این خود به خود منجر به دموکراسى مى شود.[۸]
بعضى دیگر از نویسندگان از جمله «اسنایدر» بیشتر به جنبه هاى مستقیم فناورى اطلاعات بر ساختار اجتماعى از جمله «همایش هاى اجتماعى الکترونیکى» توجه نشان داده اند.[۹] حتى«اسلاتون» با استفاده از مفهوم «راى گیرى الکترونیکى» راهى براى دخالت بیشتر شهروندان در حکومت ارائه داده است.[۱۰] البته در دهه ۱۹۵۰ اثر مثبت رسانه هاى مکتوب و دیدارى - شنیدارى بر فرآیند دموکراسى بررسى شده است.[۱۱]
فناورى اطلاعات و گسترش شبکه هاى ارتباطى، به جوامع این فرصت را مى دهد که در فرآیند هاى سیاستگزارى و تصمیم گیرى مشارکت بیشترى داشته باشند. دسترسى بیشتر به این فناورى جوامع را مطلع تر از منازعه قدرت در سطح حکومت مى کند.[۱۲] بعضى شکاکان معتقدند که: به نظر مى رسد در مقدار این تاثیرگذارى تا حدى مبالغه شده باشد.[۱۳] آنها معتقدند که حکومت ها از فرصتى که این فناورى در اختیار آنها گذاشته است مى توانند براى تحکیم خود بهره برند.[۱۴]
مولفان بدبین و نیز افراطى فناورى اطلاعات بر این عقیده اند که این فناورى مى تواند تاثیر خوب یا بد در حکومت هاى مردم سالار یا اقتدارگرا را به یکسان داشته باشد.
البته دموکراسى مى تواند تحت تاثیر اطلاعاتى قرار گیرد که در درون یک کشور در جریان است. سوق پیدا کردن این جریان اطلاعات به خارج از مرزها، مى تواند به تولید نیرویى براى کنترل حکومت از خارج منجر شود.[۱۵] فناورى اطلاعات مى تواند بر تمرکز و یا توزیع قدرت تاثیرگذارد که این قانون را مى توان به شکل وسیعى به جوامع تعمیم داد.
«باربر» نشان داده است جهانى شدن فناورى مى تواند روى دیگرى داشته باشد. وى بیان مى کند که فناورى ارتباطات، توانایى تقویت جوامع متمدن را دارد اما علاوه بر آن ظرفیتى بى نظیر براى نظارت و ممانعت از دسترسى به اطلاعات در اختیار قرار مى دهد.[۱۴] البته نویسندگانى نظیر «بل» [۱۶]، «تافلر»[۱۷]، «نورا» و «مینک»[۱۸] و «روسنا»[۱۹] ادعا مى کنند که فناورى باعث توزیع قدرت و اختیار بیشتر شهروندان شده است. این اجماع در بین آنها وجود دارد که فناورى هاى نو فرصت مغتنمى را براى سازماندهى داخلى سازمان هاى غیردولتى ایجاد کرده است،[۲۰] به طورى که بین خودشان و نیز با حکومت، مى توانند ارتباط سودمندترى برقرار کنند. «گیلدر» نیز از دسته نویسندگانى است که اعتقاد به اثر مثبت فناورى اطلاعات بر تمرکززدایى قدرت دارد.[۲۱]
«کدزى» تاثیرات متقابل فناورى اطلاعات و ارتباطات و دموکراسى را در یک مقاله به عنوان «موج سوم» بررسى کرده است. او از آثار تافلر و «هانتینگتون» که قبل از او این عبارت را استفاده کرده اند با اطلاع بوده است.[۲۲]، [۷] وى متذکر مى شود که هر چند عنوان هاى استفاده شده در نوشته هاى «هانتینگتون» و «تافلر» با یکدیگر فرق دارند، اما مفاهیم آنها به طور مثبت با یکدیگر همبسته هستند. «کدزى» در نامه اى به «اسکولنیکوف» از دانشگاه ام اى تى بیان مى کند که: «فناورى اطلاعات محدودیت هاى زیادى را براى تمرکز قدرت سیاسى ایجاد مى کند.» بیل کلینتون (رئیس جمهور سابق آمریکا) نیز ادعایى شبیه به این دارد که: «انقلاب اطلاعاتى- ارتباطى، فناورى و تولید، چیز هایى هستند که دموکراسى را امکان پذیرتر مى کنند.»[۲۲]
«کدزى» سپس براى بررسى و محک این فرضیه، تاثیر توسعه اینترنت را در فرآیند دموکراسى مطالعه مى کند. وى به طور واضح درستى نظریات «تافلر» و «هانتینگتون» را اثبات مى کند و نشان مى دهد که هرگونه «اتصال ارتباطى»، یک پشتیبان قدرتمند براى دموکراسى است. به عنوان یک متغیر مستقل این ارتباط، همبستگى بسیار زیادى از هر متغیر دیگر با دموکراسى دارد.[۲۳] بنابراین به نظر مى رسد، فناورى اطلاعات بر دموکراسى و مظاهر سیاسى (پایین به بالا) از راه هاى مختلف تاثیر مى گذارد. به طور خلاصه:
*تعداد کانال هایى که افراد مى توانند وجود خود را ابراز کنند توسط فناورى اطلاعات متنوع مى شوند.
*فناورى اطلاعات باعث گریز از کنترل هاى حکومتى مى شود.
*فناورى اطلاعات موجب رشد رقابت بین کانال هاى مختلف خواهد شد.
*این فناورى باعث تشویق در تولید مضامین و مفاهیم تولید شده توسط گروه هاى مختلف شده، به طورى که با هزینه هاى ساده تر تولید و با قیمتى ارزان تر توزیع شود.
این فناورى به گروه هایى که داراى ایده آل ها، اهداف و علایق سیاسى مشترک هستند اما داراى فاصله جغرافیایى هستند، مجال تعامل و تفکر مى دهد.
نتیجه این روندها نیز توسط اسکولنیکوف پیشنهاد شده است که فناورى اطلاعات فرصت هاى دموکراسى را گسترش مى دهد.
• فناورى اطلاعات و توسعه اقتصادى
بسیارى از دلایل تضادها در جوامع کمترتوسعه یافته، مرتبط با ساختار اقتصادى آنها است. داشتن اقتصاد بر مبناى کشاورزى و یا صنعتى پیشرفته، بر مبناى منابع زیرزمینى و یا مبتنى بر خدمات، با درآمد سرانه بالا و یا پایین، بر الگوى تضادها و نیز الگوى سیاسى تاثیر زیادى دارند.
طبیعت تضاد هاى سیاسى در کشور هاى با اقتصاد صنعتى پیشرفته، اتحادیه هاى با سازماندهى مناسب، منابع تولید متنوع و بخش خدمات معتبر، با اکثر کشور هاى با اقتصاد کشاورزى متفاوت است. بنابراین فناورى اطلاعات که مى تواند بر شکل ساختار اقتصادى تاثیر گذارد، این تاثیرات را نیز بر تضاد هاى اجتماعى از این طریق اعمال مى کند.
البته روابط بین اوضاع اقتصادى، فناورى اطلاعات و همچنین مشخصات اجتماعى چندان ساده نیست. اما «نلسن» در سال ۱۹۹۸ نشان داده است که نوع رشد از نوع کشاورزى و یا صنعتى است که مى تواند تاثیرات فناورى اطلاعات را جهت دهد. چندان تعجب آور نخواهد بود اگر متوجه شویم که کانون توجه، در کشور هاى جهان سوم به تدریج به سوى فناورى اطلاعات و اثرات اقتصادى، سیاسى و اجتماعى آن معطوف شده است. توسعه روزافزون و نیز تجارت رو به گسترش، سرمایه گذارى در بخش فناورى اطلاعات در کشور هاى در حال توسعه را شتاب بخشیده است. بعضى از مراجع نظیر بانک جهانى مدعى هستند که فناورى اطلاعات مهمترین عامل توسعه است. این موضوع نه تنها باعث توسعه بهره ورى اقتصاد محلى شده بلکه باعث مى شود که توان رقابت کشور هاى کمترتوسعه یافته در بازار جهانى ارتقا پیدا کند. «شویر»[۲۴]، « موسا و شویر»[۲۵]، «هانا»[۲۶] و «پول»[۲۷] بر این عقیده هستند که فناورى اطلاعات یک عامل اساسى براى رشد و توسعه اقتصادى است.
-----------------------------
نکته
هانتینگتون به شدت نسبت به ظرفیت هاى فناورى اطلاعات وارداتى از طرف غرب براى تاثیر بر رفتار و آراى افراد در دیگر تمدن ها مشکوک است. همچنین بیان مى کند که دلایل قانع کننده اى براى اثبات این فرضیه که سیستم هاى ارتباطى باعث همگرایى آرا و نظرات و عقاید هستند در دست نیست. مایکل ولاهوس نیز بر این عقیده است که «سرگرمى ها» باعث تبدیل و تغییر در فرهنگ نمى شود. هانتینگتون بیان مى کند که مردم از طریق ارزش هاى خود در مورد آنچه که در صفحات بزرگ یا کوچک (سینمایى یا تلویزیونى) مى بینند ابراز نظر مى کنند. به عنوان مثال بمباران بغداد داراى انعکاس هاى مختلف در تمدن هاى غربى و اسلامى بوده است.
بر مبناى عقاید «تالرو» اگر «زیربناى اطلاعاتى ملى» یا NII، متشکل از دو بخش شبکه هاى ارتباطى و سیستم هاى اطلاعات راهبردى باشد، در این صورت این زیربنا ارزش و اهمیت فوق العاده اى را به توسعه ملى خواهد داد. NII ابزارى جدید است که با استفاده از آن کشورها با مشکلاتى که در پیش روى دارند دست و پنجه نرم مى کنند. از این منظر، NII بسیار اساسى تر از مثلاً ایجاد امکانات با پهناى باند زیاد در منازل جهت بالابردن درآمد اقتصادى آنها است.[۲۸]
«تالرو» به عنوان یک متخصص پیشرو در زمینه فناورى اطلاعات و توسعه، سپس به بعضى از چالش هایى که فناورى اطلاعات در کشور هاى فقیر مورد هدف قرار مى دهد اشاره مى کند که موارد قابل اشاره عبارتند از: جنگ فقیر و غنى، کاهش انزوا در محیط هاى روستایى، آموزش بیشتر مردم و حمایت از دوره هاى یادگیرى در طول زندگى، بالابردن کارآمدى حکومت از طریق قابل بررسى و شفاف کردن آن و افزایش اثربخشى در اصلاحات اقتصادى، حفاظت و «دیدبانى» محیط، رشد شرکت ها و سازمان هاى کوچک و متوسط و مشارکت در تجارت جهانى.[۲۸]
به نحو دیگر «هانا، گاى و آرنولد» نشان داده اند که در بین همه فناورى هاى رو به رشد، بدون شک فناورى اطلاعات بزرگترین تجلى را در اقتصاد جهانى داشته و وسیله آن فرآیندها و انتقال اطلاعات با هزینه کم و بهره ورى افزوده، با کیفیت بالاتر در همه بخش هاى صنعت و خدمات نمایان مى شوند. این انقلاب تنها به بخش اطلاعات ختم نمى شود بلکه به نحو آشکارى در همه بخش ها، موجب انقلاب شده است.[۳۳]
تمامى فعالیت هاى اقتصادى (نظیر کشاورزى، منابع زیرزمینى، بانکدارى، تجارت و حمل و نقل) با سرعت بیشتر و انعطاف ناشى از تمرکز بر اطلاعات به جریان افتاده اند که این خود سبب تغییر در تولید، توزیع دانش و اندیشه در همه حوزه ها و تضعیف مهارت هاى موجود شده و ساختار سلسله مراتبى را با چالش روبه رو خواهد کرد.[۲۹]
انقلاب فناورى اطلاعات بسیارى از سطوح خرد و کلان را تحت تاثیر قرار مى دهد. در سطح خرد، یک شرکت و یا یک مزرعه، بسیارى از سلسله مراتب ها کاهش یافته (مخصوصاً شغل هاى میانى) و فرصت هاى جدید ایجاد مى شوند. همچنین در روابط بین دو شرکت و یا سازمان و یا روابط بین شرکت و مشتریانش سبب تحول مى شود. روش هاى تجارت الکترونیکى و یا تعامل الکترونیکى داده ها به نحو چشمگیرى حجم هزینه ها را کاهش مى دهند و حتى ممکن است باعث حذف بعضى شغل ها در یک شرکت و افزایش موقعیت شغلى در شرکت دیگر شوند.
فناورى اطلاعات سبب صرفه جویى در زمان و غلبه بر موقعیت و فاصله مکانى شده و باعث مى شود که تجارت از راه هاى دورتر موقعیت اقتصادى تر بیابد.[۳۰]
این فناورى اطلاعات سبب حرکت بیشتر شده[۳۱] و همچنین باعث تنوع تعاملات بین اشخاص مى گردد[۳۲] که هر دو این مشخصات سبب توسعه اقتصادى مى شوند.
با این حال باید به هشدارها در مورد این فناورى و نیز توسعه توجه کرد. گاه گسترش این فناورى براى بعضى از سازمان ها و شرکت ها قابل تحمل نیست، زیرا این گسترش سبب مى شود که بعضى تغییر ساختار هاى اساسى به سازمان ها تحمیل شود، که بالاخص در کشور هاى کمترتوسعه یافته چندان مورد استقبال قرار نمى گیرد. تنها با قراردادن چند کامپیوتر در یک ساختار قدیمى نمى توان سبب بهبود کارایى شد.[۲۶]، [۳۳]، [۳۴]، [۳۵]
از طرف دیگر هیچ ضمانتى براى تاثیرگذارى یکنواخت فناورى اطلاعات در سازمان ها و کشورها وجود ندارد. بنابراین براى غلبه بر این ناهماهنگى ها و بالابردن کارایى فناورى اطلاعات نیاز به آن است که آن به نحو مطلوب و هوشیارانه مورد استفاده قرار گیرد. با استفاده از این ذهنیت پویا است که کمیسیون توسعه علم و فناورى سازمان ملل(UNCSTD) توصیه مى کند که تاکیدات سیاستگزارى در کشور هاى کمترتوسعه یافته، باید بر استفاده از اطلاعات و تغییرات سازمانى جهت ایجاد فرصت هاى یادگیرى و مهارتى بوده به طورى که یک رابطه منطقى و اثربخش بین کاربرد هاى فناورى اطلاعات و ارتباطات و اولویت هاى توسعه ایجاد شود.
یکى از مولفه هاى اصلاحات اقتصادى، آزادسازى اقتصاد است. مخصوصاً آزاد سازى ارتباطات از عوامل مهم این آزاد سازى و اصلاحات خواهد بود. عقایدى وجود دارند که کشور هاى در حال توسعه باید سرمایه گذاران را براى خصوصى سازى صنعت فناورى اطلاعات تحت فشار قرار دهند.[۳۶)، [۳۷]
اما دیگرانى نیز بر این عقیده هستند که مدرنیزاسیون با سرمایه گذارى و خدمات بهتر براى کشور هاى کمترتوسعه یافته بهتر است.[۳۸]
• فناورى اطلاعات و فرهنگ
یکى از داغ ترین مباحث سیاسى در تاثیرات فناورى اطلاعات بر جامعه، ایجاد ارتباطات فرهنگى از طریق این فناورى است. سئوال اینجاست که آیا چنین ارتباطاتى وجود دارد؟ در صورت وجود، این ارتباط قوى یا ضعیف است، این ارتباطات سودمند است یا مضر؟ پاسخ به این سئوالات در اینجا مورد نظر نیست اما برآنیم که بعضى از خطوط کلى آن را شفاف کنیم.
به دلیل آنکه فرهنگ براى بیشتر شهروندان و خصوصاً رهبران، مقوله اى مهم است بنابراین حفاظت از آن بسیار اهمیت داشته و حتى داراى جنبه هاى سیاسى است. شاید اولین بحثى که به نظر مى رسد به طور جهانى همه گیر شده است حقوق و ظرفیت دولت ها براى حفاظت از فرهنگ و ارزش هاى بومى در مقابل آنچه آنها همسان سازى فناورى اطلاعات با جامعه مصرفى مى نامند است. بسیارى از نقطه نظرات حاکى از آن هستند که فرهنگ هاى بومى مورد تهاجم وجه جهانى فناورى اطلاعات قرار گرفته اند. نظرات مخالف نیز اذعان مى دارند، به رسمیت شناختن حق مردم در انتخاب، مى تواند اثرات مثبتى را بر تولیدات فرهنگى نظیر سینما داشته باشد. اثرات فرهنگى به یک سرى از منطق ها و فرضیات مرتبط است. فناورى اطلاعات مفاهیم فرهنگى را در معرض مفاهیم متعددى قرار مى دهد و تغییر در ارزش ها سبب تغییرات در رفتار خواهد شد که چنین تغییراتى احتمالاً در تضاد با فرهنگ و سلامت جامعه بومى خواهد بود. «ونگ» در مطالعات بر کشور هاى آسیایى نشان داده است هنگامى که شنوندگان (یا مخاطبان) فرصت انتخاب بین برنامه هاى ملى یا خارجى داشته باشند، آنها به نحو چشمگیرى مضامین ملى را برمى گزینند.[۳۹] البته وى بیان کرده است که چنین ترجیحى در بین کشور هاى مختلف داراى سطوح متفاوتى است.
از جنبه سیاسى نیز این موضوع در کشور هاى کمتر توسعه یافته بسته به آن است که حکومت ها چگونه با چالش ها روبه رو مى شوند. بعضى از آنها به شدت در مقابل مضامین وارداتى محدودیت ایجاد مى کنند و بعضى دیگر نیز براى تشویق به رجوع به فرهنگ محلى سعى در تولید متنوع محصولات فرهنگى بر مبناى فرهنگ سنتى و با کمک فناورى اطلاعات دارند.
افراد مشهورى نظیر «ساموئل هانتینگتون» و «بنجامین باربر» در این مورد اندیشه هاى خود را منتشر کرده اند. هانتینگتون در کتاب معروف خود با عنوان «برخورد تمدن ها و تفسیر نظم جهانى» اعتقاد دارد که شکاف بین یک دولت _ ملت با دولت و ملت دیگر در دوره مدرن در حال از بین رفتن است.[۴۰] زیرا چنین مدل هایى مخصوص زمان جنگ سرد بود. با از بین رفتن بلوک هاى کمونیستى، شکافى که در صحنه سیاست بین الملل رخ نمود، بیشتر در لایه بین تمدن ها وجود داشت. از نظر «هانتینگتون» تمدن هاى اسلامى، هند، بودایى و ارتدوکس از جمله تمدن هاى مبتنى بر دین هستند. وى دیگر تمدن ها را مبتنى بر نوعى رابطه جغرافیایى به صورت تمدن غربى، آمریکاى لاتین، آفریقایى، چینى و ژاپنى تقسیم بندى کرد. در جهان هانتینگتون گروه بندى نه گانه تمدن ها قدیمى ترین نوع تقسیم بندى است. امروز (علاوه بر چنین هویت هاى قدیمى) بیشتر از فناورى اطلاعات، پول و ایدئولوژى ها، سرنوشت جهان را تحت تاثیر قرار داده است. بر طبق نظر وى فناورى اطلاعات بزرگترین حلال مشکلات تمدن ها نیست. با همه اهمیت فناورى اطلاعات، آن را تنها ابزارى در دست تمدن ها در نظر مى گیرد و نه سازنده و یا نابودکننده آن.
وى به شدت نسبت به ظرفیت هاى فناورى اطلاعات وارداتى از طرف غرب براى تاثیر بر رفتار و آراى افراد در دیگر تمدن ها مشکوک است. همچنین بیان مى کند که دلایل قانع کننده اى براى اثبات این فرضیه که سیستم هاى ارتباطى باعث همگرایى آرا و نظرات و عقاید هستند در دست نیست. «مایکل ولاهوس» نیز بر این عقیده است که «سرگرمى ها» باعث تبدیل و تغییر در فرهنگ نمى شود.[۴۰] هانتینگتون بیان مى کند که مردم از طریق ارزش هاى خود در مورد آنچه که در صفحات بزرگ یا کوچک (سینمایى یا تلویزیونى) مى بینند ابراز نظر مى کنند. به عنوان مثال بمباران بغداد داراى انعکاس هاى مختلف در تمدن هاى غربى و اسلامى بوده است.
برخلاف چنین عقایدى امور حوزه فناورى اطلاعات مى تواند توسط نخبگان دستکارى مى شود. زیرا که این حوزه یکى از کلید هاى تمدن هاى غربى است که باعث شود که در کشور هاى غیرغربى به تقبیح فرهنگ (امپریالیستى) غربى ها پرداخته و افراد به پاى فشارى بر فرهنگ سنتى خود تشویق شوند. به عبارت دیگر، فناورى اطلاعات منبع اصلى خشم و دشمنى مردم غیرغربى برعلیه کشور هاى غربى در نظر گرفته شده است.[۴۰]
یک رویکرد دیگر توسط «بنجامین باربر» در اثر معروفش به نام «جهاد در مقابل مک جهان» ارائه شده است. همانند «هانتینگتون» وى نیز مبانى مشاهدات خود را بر تعامل و رقابت جوامع و فناورى ها قرار داده است. وى چندان به اثرات چنین شکاف هایى در زندگى بشر خوش بین نیست. دستاورد هاى فناورى، اقتصادى و حتى زیست محیطى باعث شده است که مردم در بسیارى از نقاط جهان به سمت یک تجمع و یا یکسان سازى در بعضى رفتارها مانند گرایش به «آهنگ تند»، کامپیوترهاى سریع و «غذا هاى آماده» (با سه نماد «ام تى وى»، «مکینتاش» و مک دونالد) تحت فشار قرار گیرند.[۱۴]
البته حجم درآمد سرانه افراد و این که کشورها چقدر توان اقتصادى براى تولید و انتشار اطلاعات بر مبناى فرهنگ ملى دارند مى تواند بر حفظ و تاثیرگذارى این فرهنگ ها بسیار موثر باشد.
• فناورى اطلاعات: جنگ ها و امنیت ملى
شکى نیست که نمى توان از جنبه هایى از فناورى اطلاعات که بر امنیت ملى کشورها تاثیرگذار است به راحتى عبور کرد. البته در بسیارى از کشور هاى کمتر توسعه یافته یک رابطه منسجم و معقول بین این فناورى و امنیت ملى برقرار نیست.
در دهه اخیر کلماتى مانند «جنگ اطلاعات» و نیز «جنگ از راه دور» در مقالات و کتاب ها بسیار دیده مى شوند. چنین ادبیاتى نشانگر چند موضوع است. مهمترین موضوع آنکه، فناورى اطلاعات به نحو بسیار مشهودى بر ظرفیت ها و توانمندى هاى جنگى کشورها مى افزاید. اما از طرف دیگر به عنوان یک شمشیر دو لبه باعث مى شود که آشوبگران و نیز تروریست ها ابزارى در اختیار گیرند که تاکنون در دسترس آنها نبوده است. به دیگر سخن علاوه بر ایجاد روابط مستمر بین گروه هاى تروریستى، آنها مى توانند از طریق شبکه هاى اطلاعاتى و ارتباطى به بسیارى از شبکه هاى امنیتى و حتى اقتصادى حمله ور شده و ضایعات گسترده ایجاد کنند.
در حوزه راهبردهاى کلان، در این مورد در «کانون هاى تفکر» نظیر «بنگاه رند» توجه ویژه اى به اثرات فناورى اطلاعات در امنیت ملى نشان داده شده است.[۴۱] در کتاب «انقلاب اطلاعات و امنیت ملى» که توسط «استوارت شوارتزستین» تدوین شده، به ویژه کشور هاى در حال توسعه مورد بررسى قرار گرفته است. وى در کتاب خود «تروریسم سایبر» گروه ها و یا حکومت هاى کشور هاى در حال توسعه را یکى از خطر هاى مهم بر علیه کشور هاى غربى به طور اعم و آمریکا به صورت اخص برشمرده است. وى در این مطالعه کشور هاى چین و خاورمیانه را با عمق بیشترى بررسى کرده است.
«آونز» و «ناى» بزرگترین قدرت آمریکا را در قالب «قدرت نرم» و فراتر از «جنگ از راه دور» مدل کرده اند و بر این عقیده اند که این برترى موجب مى شود بسیارى از کشورها و گروه ها خواهان آنچه که آمریکا مى خواهد، هستند.[۴۲]
البته مطالب منتشره در مورد اثرات فناورى اطلاعات بر ظرفیت سازى امنیت ملى چندان متعدد نیستند، اما به نقل از بعضى سخنگویان کشور هاى کمتر توسعه یافته، نگرانى زیادى در آزادسازى بازار بین المللى ارتباطات در جهت تضعیف حاکمیت دولت ها در داخل مرز هاى ملى وجود دارد. بسیارى از چنین نگرانى هایى ناشى از قوانین تجارت جهانى است.[۳۸] البته نباید از نظر دور داشت که حدود ۹۰ درصد ثبت اختراعات توسط تنها ده کشور ثبت و کنترل مى شود، که بسیارى، آن را مدیون توسعه فناورى اطلاعات و نیز تجارى سازى آن مى دانند.
• فناورى اطلاعات و استقلال
از دیگر ریشه هاى تضادها و فرهنگ ها، تابع استقلال ملت ها در عصر اطلاعات است. البته حجم وسیعى از مطالب منتشره بر این مطلب تاکید دارند که انقلاب اطلاعاتى باعث ضعف استقلال دولت هاى تقریباً همه جوامع به ویژه در جوامع در حال توسعه شده است.
استقلال دولت در این متون به مفهوم آن است که اعتبار، اقتدار و اثربخشى قدرت حاکمه بر شهروندان و نیز بازیگران قدرتمند بین المللى باعث اقتدار آنان در عرصه بین المللى است.
جهانى شدن و تهدید آن علیه استقلال از طریق نیرو هاى پایین به بالا و بالا به پایین که توسط فناورى اطلاعات و ارتباطات ایجاد شده است اعمال مى شود. فناورى اطلاعات زمینه تضعیف دولت ها را از طریق ارتباطات فرامرزى که شهروندان مى توانند برقرار کنند ایجاد مى کند که این نمونه اى از حمله «بالا به پایین» است.
به عنوان مثال، کشور هایى نظیر مالزى و یا مکزیک در اواسط دهه ۹۰ میلادى با متصل شدن به شبکه جهانى اقتصاد، متحمل زیان هایى شدند که کنترلى بر آن نداشتند.
در جهانى شدن از «پایین به بالا»، فناورى اطلاعات داراى نقش موثرى است. بازیگران غیرحکومتى نظیر «سازمان هاى غیردولتى»، کسب و کار هاى کوچک و افراد، به نحو فزاینده اى این فناورى را به کار مى گیرند. چون این فناورى روز به روز ارزان تر مى شود، راحت تر در دسترس قرار مى گیرد. بنابراین براى انتقال «پیام» خود با هزینه کمترى روبه رو هستند و این یعنى داشتن شانس بسیار بیشتر در برقرارى ارتباط با دیگران و نیز ایجاد و دریافت خدمات (آسان تر و بهتر) است که در نهایت سبب افزایش قدرت افراد در تعامل با دولت است.
این نظریه با مصاحبه هایى که «ارنست ویلسون» با بسیارى از سازمان هاى غیردولتى در غرب آفریقا انجام داده است تایید شده است.[۱] پایین رفتن هزینه و افزایش حجم تولید در بخش فناورى اطلاعات، سازمان هاى غیردولتى را قدرتمند کرده و حرکت هاى اجتماعى، در جهت تضعیف دولت ها با سهولت بیشترى انجام مى گیرد، و جلوگیرى از انتقال پیام و یا تندکردن قدرت مانور از سوى دولت ها با هزینه زیاد صورت خواهد گرفت.[۴۳]، [۱۵]
چنین تسهیلاتى داراى اثرات متعددى است، زیرا سازمان هاى غیردولتى و یا حرکت هاى اجتماعى داراى اهداف متفاوتى هستند. بعضى از بخش هاى غیردولتى به دنبال مثلاً پایین آوردن بودجه دفاعى و بعضى دیگر به دنبال افزایش آن و یا بعضى به دنبال کنترل موالید و بعضى دیگر مخالف آن هستند. از طرف دیگر ارتباطات با سرعت بالاتر تغییرات سیاسى را شتاب مى بخشد. به ویژه زمانى که عکس العمل و پاسخ صریح دولت در کوتاه ترین زمان مورد نیاز باشد. این موضوع سیاستگزاران را وادار به تصمیم گیرى سریع تر و حسابگرى دقیق تر مى کند. اگر واکنش دولت به موقع نباشد در این صورت مردم از آن ناامید شده و ممکن است واکنش هاى نامشخصى از خود نشان دهند و از طرف دیگر اگر این پاسخ دولت با سرعت ولى بدون فکر باشد سبب پایین آمدن کارآمدى و بالارفتن ریسک سیاسى مى شود. نشان داده شده است که پایدارى دولت ها با توان پاسخگویى مناسب رابطه دارد.[۴۴]
فراتر از تهدید هایى که استقلال دولت ها با آن مواجهند، فشار هاى دیگرى بر حکومت ها از ناحیه بحران بودجه و «چند صدایى» بودن جامعه وجود دارند که از طریق گسترش خصوصى سازى و تجارى سازى به ویژه در فعالیت هاى ارتباطى تحمیل مى شوند. به طور کلى گسترش خصوصى سازى باعث محدودیت براى دولت ها مى شود.[۴۵] لذا با گسترش فناورى اطلاعات در شرکت هاى خصوصى و سازمان هاى غیردولتى، دولت ها مجبور به تاثیرپذیرى سیاست هاى خود از تصمیمات و فعالیت هاى آنها هستند. این مشکل هنگامى بیشتر نمایان مى شود که سازمان ها و شرکت هاى فرامرزى نیز در این فشار براى تغییر دخالت کنند.
• نتیجه گیرى
در این مقال، جنبه هاى مختلف کلان اثرات فناورى اطلاعات بر جوامع بررسى شد. نکته حائز اهمیت آنکه بسیارى از مولفین «فناورى اطلاعات به عنوان رسانه» را با « فناورى اطلاعات به عنوان عاملى عجین شده با تولید» یکسان فرض مى کنند. در حالى که در این نوشته نشان داده شد که این دو بخش داراى جنبه هاى متفاوتى هستند. همچنین متوجه شدیم که پاسخ به سئوالاتى نظیر تاثیرات مثبت یا منفى فناورى اطلاعات بر جوامع چندان واضح و در دسترس نیستند.
به عنوان مثال مقدار تاثیرات جهانى شدن فناورى اطلاعات بر جوامع تا چه حدى است؟ پاسخ آن است که تاثیر آن در کشور هاى مختلف در سطوح متفاوت قرار دارند. در کشور هاى در حال توسعه و یا کمتر توسعه یافته این اثرات کمتر از کشور هاى توسعه یافته است.
حال پاسخ به سئوال بعدى اندکى ساده تر مى شود که از بین فناورى اطلاعات و مشخصات اجتماعى کدامیک تاثیرگذارى بیشترى بر دیگرى دارد؟ یافته ها نشان مى دهند که مشخصه هاى اجتماعى داراى اثربخشى بیشترى است.
حال باید این سئوال را مطرح کرد که اثرات فناورى اطلاعات مثبت است و یا منفى؟ پاسخ کوتاه و صریح مثبت است. پاسخ عمیق تر آنکه چنین پدیده اى در بعضى از حوزه ها مثبت و در بعضى دیگر منفى است. به عنوان مثال ممکن است در بعضى از مناطق سبب تولید شغل شده، موجب آزادى هاى اجتماعى و سیاسى شده و یا سطح آموزش را ارتقا دهد، اما از طرف دیگر ممکن است سبب تضاد هاى اجتماعى شده و یا سبب تغییرات کنترل نشده فرهنگى شود. البته نباید این نکته را از نظر دور داشت که ارزش گذارى مثبت و یا منفى بر مبناى ارزش هاى حاکم بر هر جامعه اى تغییر مى کند.
از نکات دیگر که توسط « ریچ» و بعضى دیگر مطرح شده است آنکه، در جهانى شدن فناورى اطلاعات کارمندان و کارگرانى که آموزش سطح بالاترى دارند کارایى بیشترى پیدا مى کنند و این در حالى است که کارگرانى که متکى بر نیروى بدنى هستند چندان تحت تاثیر این فناورى داراى عملکرد بهترى نخواهند شد. از طرف دیگر فناورى اطلاعات قدرت مانور مردم را براى عکس العمل، رد و یا قبول پدیده ها افزایش مى دهد. این مورد در کشور هاى توسعه یافته داراى جلوه بیشترى است. البته با افزایش حجم مضامین غربى در سطح سیستم هاى اطلاع رسانى، بدبینى و عکس العمل منفى همراه با عصبانیت را در کشور هاى غیرغربى بر علیه مادى گرایى، فردگرایى غربى و نظایر آن موجب شده است. به طور خلاصه فناورى اطلاعات بسیار فراتر از یک فناورى معمولى بر زندگى امروز تاثیر گذاشته است که بدون هرگونه پیشداورى باید اثرات مثبت و منفى آن را بر سرنوشت ایران به دقت پیگیرى کرد. چنین فناورى اى موجب تاثیرگذارى بر دیگر روندها است و بنابراین چالش ها و فرصت هایى که این فناورى در پیش روى قرار مى دهد چندبعدى است.
مراجع
۱. E. J. Wilson III, …Globalization, information technology, and conflict in the
۱. E. J. Wilson III, …Globalization, information technology, and conflict in the second and third world: A critical review of the literature,” Project on World Security, Rockefeller brothers fund, 1998.
۲. C.Stoll, Silicon Snake Oil: Second Thoughts on the Information Highway, New York: Doubleday, 1995.
۳. E.G. Mesthene, …Technology: the opiate of the intellectuals,” in Technology and the Future, 7th ed., ed. A. H. Teich, New York: St. Martin’s Press, 1996.
۴. S. Lowery and M. L. DeFleur, …Milestone in mass communications research: Media effects,” White plains,3rd ed., New York: Longman Publisher, 1995.
۵. E. J. Wilson III, …Mapping the global information infrastructure,” Commissioned by COLCIANCIAS as a background paper for the UNCSTD working group on IT and Development, 1996.
۶. E. J. Wilson III, …Managing change in the information technology sector: scenarios and strategies for the future,” Commissioned by COLCIANCIAS as a background paper for the UNCSTD working group on IT and Development, 1996.
۷. Toffler, The Third Wave, William Morrow and Co., New York, 1980.
۸. Katz, …The Netizen: birth of digital nation,” Wired, 5.۰۴, 1990.
۹. J. Snider, …Democracy on-line: tomorrow’s electronic electorate,” The Futurist, vol.25, no.5, 1994.
۱۰. C. Slaton, Televote: Expanding Citizen Participation in the Quantum age, New York: Prager, 1992.
۱۱. Lerner, The Passing of Traditional Society, The Free Press, Glencoe: 1958.
۱۲. M. J. O’Neill, The Roar of the Crowd: How Television and People power are Changing the World, Times Book, New York: 1993.
۱۳. J. L. Neuman, Lights, Camera, War: Is media technology driving international politics?, St. Martins press, New York : 1996.
۱۴. B. R. Barber, Jihad vs. MacWorld: How Globalism and Tribalism are reshaping the World, Bullantine, New York: 1996.
۱۵. R. Livernash etal. ed., …Policies and Institutions: Nongovernmental organizations: A driving force in the developing world,” Word resources 1992-۹۳, World Resource Institute, Washington, D.C: 1993.
۱۶. D. Bell, …The third technological revolution,” Dissent, vol.36, no.2, 1989.
۱۷. Toffler, Power Shift: Knowledge, Wealth and Violence at the Edge of the 21st Century, Bantam, New York: 1991.
۱۸. S. Nora and A. Minc, The Computerization of Society, MIT Press, Cambridge, Mass: 1980.
۱۹. J. N. Rosenau, Turbulence in World Politics: A Theory of Change and Continuity, Princeton University, Princeton, N.J.: 1990.
۲۰. S. Weyker, …Kayapo spin doctors and truth commission computer programs: Information technology and Latin American social movements,” Occasion Paper, Harisson Program for the future of the global agenda,” University of Maryland, 1995.
۲۱. G. Gailder, Microcosm: The Quantum Revolution in Economic and Technology, Simon and Schuster, New York: 1989.
۲۲. S. P. Huntington, The Third wave: Democratization in the Late-Twentieth Century, University of Oklahama Press, Norman: 1991.
۲۳. C. R. Kedzie, …The third waves,” in Borders in Cyberspace Information Policy and the Global Information Infrastructure, ed. Kahin and Nesson, Cambridge, MIT Press, Mass: 1997.
۲۴. R. Schware, …Software industry entry strategies for developing countries: A walking on to legs’ proposition,” Word Development, vol.20, no. 2, pp.143-۱۶۴, 1992.
۲۵. Moussa and R. Schware, …Information in Africa: Lessons from world bank experiences,” World Development, vol.20, no.12, pp1737-۱۷۵۲,1992.
۲۶. N. Hanna, …The information technology revolution and economic development,” World Bank discussion paper (120), World Bank, Washington, D.C., 1991.
۲۷. de S. Pool, The Social Impact of the Telephone, MIT Press, Cambridge, Mass: 1977.
۲۸. Talero, …National Information Infrastructure in developing economics,” in National Information Infrastructures Initiatives: Vision and Policy Design, ed. B. Kahin and E. J. Wilson III, MIT Press, Cambridge, Mass: 1997.
۲۹. N. K. Hanna, K. Guy and E. Arnold, Information Technology Diffusion Policies in OECD Countries, Technical Dept., World Bank, Washington, D.C: 1994.
۳۰. N. Robinson, …Bring the internet to zambia,” in Bridge Builders: African Experiences with Information and Communication Technology, ed,, Office of International Affairs National Research council, National Academy Press, Washington, D.C. 1996.
۳۱. Cherry, …The telephone systems: Creator of mobility and social change,” in The Social Impact of the telephone, ed., I. Pool, MIT Press, Cambridge, Mass: 1977.
۳۲. B. Wellenius, …Estimating telephone necessities in developing nations,” IEEE Trans. on Communication Technology, vol.19, pp.333-۳۳۹.۱۹۷۱.
۳۳. Hanna, N., and S. Boyson, Information Technology in World Bank Lending: Increasing the development impact, Asia Technical Department (Private Sector/Public Sector and Technology Development Division), World Bank, Washington, D.C.: 1991.
۳۴. H. Sazanami and J. S. Edralin, …Information technology initiatives for development,” Media Asia , vol.19, no. 4,1992.
۳۵. R. Adkins, …Organizational implications of information technology in third world countries,” public administration and Development, vol. 8, pp.373-۳۸۹, 1988.
۳۶. J. Hills, …The telecommunications rich and poor,” Third World Quarterly, vol.12, no.2, 1990.
۳۷. N. C. Quebral, … The application of information and communication technology to development,” Media Asia, no.4, pp.143-۱۶۹, 1992.
۳۸. B. A. Petrazzini, The Political Economy of Telecommunications Reform in Developing Countries: Privatization and Liberalization in Comparative Perspective, Praeger, Westport, Conn: 1995.
۳۹. Wang, …Beyond Media Globalization: A Look at Cultural Integrity From a Policy Perspective,” Paper presented at the seminar on Telecommunications Policies in Western Europe and Southeast Asia: Cultural and Historical Perspectives, 29 August, Bruges, Belgium, 1996.
۴۰. S. P. Huntington, The Clash of civilizations and Ranking of World Order, Simon and Schuster, New York: 1996.
۴۱. J. Arquilla and D. Ronfeldt, …Information power and Grand strategy: in Athen’s camp.” paper presented at Cantingy Cconference, pp.20-۲۱, Chicago, IL: 1995.
۴۲. W. A. Owens and J. S. Nye, …American information edge,” Foreign Affairs, vol.10, no.2. ۱۹۹۶.
۴۳. B. Taylor etal., …Grass roots resistance: The emergence of popular environmental movements in less affluent countries,” in Environmental Politics in the International Arena, ed. S. Kamieniecki, Suny Press, Albany, NewYork: 1993.
۴۴. B. Sterling, …High Technology Crime Investigation Association Speech,” available on the: http://www.gopler.well.sf.ca.us,1994.
۴۵. B. Kahin and E. J. Wilson III, eds., National Information Infrastructure Initiatives: Vision and Policy Design, MIT Press, Cambridge, Mass: 1997.
*پژوهشگر پژوهشکده فناورى اطلاعات دانشگاه تربیت مدرس
منبع: شرق