یکی از انتقادات رایج به مسوولان و متولیان حوزه ICT در دولت گذشته به ضعف بارز ارتباط رسانهای ایشان باز میگشت. موضوعی که بارها دستمایه نوشتههای زیادی شد و البته در نهایت نیز راه به جایی نبرد. با تغییر دولت انبوهی از توقعات و انتظارات شکل گرفت که نخستین و کمترین آنها به تغییر رویکرد تعامل با رسانهها مربوط میشد.
اما این انتظارات جدید، کمی بعد رنگ باخت و روش عمل متولیان این حوزه از نوع انتصابات گرفته تا برخورد مدیران ارشد، نشان داد که تغییر ملموسی در رویکردها ایجاد نشده و در بر همان پاشنه میچرخد. در این میان شاید نمایندگان تعدادی از رسانهها بنا به دلایلی از وضع موجود رضایت داشته باشند، اما اظهارات نخستین و قدیمیترین روزنامهنگاران حوزه ICT گویای آن است که آنها به تدبیر رسانهای متولیان این عرصه نمره قبولی نمیدهند. به همین منظور گفتوگویی با برخی از فعالان رسانهای داشتیم که در پی میآید.
تعامل سازنده با رسانهها در حد صفر است
ایمان بیک از نسل اول روزنامهنگاران حوزه ICT و سردبیر روزنامه فناوران اطلاعات با ذکر این که مقوله فرهنگسازی و اطلاعرسانی را باید جدا از هم مورد بررسی قرار داد، گفت: در هر دو مورد ضعف وجود دارد که در حوزه فرهنگسازی این ضعف شدیدتر است و در تمام نهادهای این حوزه نیز تعریف اطلاعرسانی محدود به ارسال گاهگاه اخبار و ارتباط یکطرفه با رسانهها است.
وی گفت: متاسفانه از حدود ده سال گذشته نگاه به رسانهها تغییر کرده و ما شاهد نوعی نگاه از بالا به پایین به رسانهها هستیم و برخی نهادها و مسوولان تصور میکنند، اخبار و اطلاعات باید همانطوری که آنها میخواهند در رسانهها درج شده و برخی نیز رسانه را ملزم به رویت اخبار قبل از انتشار میکنند که این نگاه قبلا کمتر بوده و در دنیا نیز مرسوم نیست.
وی نتیجه این نگاه را تبدیل شدن برخی رسانهها به یک جیرهخوار ضعیف دانست که روح تحقیق، نقد و پرسشگری در آنها از بین رفته است.
بیک گفت: البته این وضعیت در سایتهای موسوم به خبری به مراتب شدیدتر است و این رسانههای جدید به ابزار صرف تبلیغاتی تبدیل شدهاند.
وی ادامه داد: البته همین نگاه و تعامل از سوی متولیان حوزه فاوا به زیان خود ایشان نیز تمام شده است و معدود نقد و خبری به جای رفتار کنشی آنها را وادار به واکنش میکند و در نتیجه شاهد سیل جوابیهها، انکارها، اتهامات و برچسبزدن به رسانهها هستیم.
سردبیر روزنامه فناوران اطلاعات در خصوص توفیق دستگاههای متولی حوزه ICT در مقوله فرهنگسازی نیز گفت: یک بخشی از فرهنگسازی داشتن تعامل سازنده با رسانهها است که این تعامل در حد صفر است. یعنی برای مثال مدتها پیگیری یک رسانه در خصوص سرنوشت یک موضوع یا طرح در نهایت به گفتوگو با یک مسوول ختم میشود و به ظرفیت رسانهها در فرهنگسازی بیتوجهی میشود.
وی ادامه داد: عمده مسوولان روابط عمومیهای این حوزه افراد کم توانی هستند که به مسوولیت گماره میشوند و تنها به ارسال اخبار بسنده میکنند یا در بهترین حالت به برگزاری جلسههای نمایشی و بدون خروجی مشخص با نماینده چند رسانه اقدام میکنند تا مثلا گزارش عملکردی داشته باشند.
بیک افزود: حذف رسانهها و روزنامهنگاران منتقد هم مشکل دیگری است که شاهد آن هستیم. لذا درکی از این مساله وجود ندارد که وقتی چالشی وجود نداشته باشد، اندیشهای ناب هم شکل نمیگیرد و عمده اقدامات به سمت نمایش ارتباط با رسانهها گرایش دارد.
وی با ذکر چند مثال از مشکلات اطلاعرسانی و فرهنگسازی در حوزه ICT گفت: مسایلی که برای وزیر ارتباطات در مجلس پیش آمد، اختلافات با شورای عالی فضای مجازی، یا در همین نمونه اخیر اختلافات با شرکت مخابرات که بدون هرگونه تعامل ساختارمند و هوشمندانه با رسانهها انجام شد که تنها خبر آن به رسانهها ارسال شد و همین موضوع امکان نقد شفاف و منصفانه از سوی رسانهها را سلب کرد.
این روزنامهنگار به ذکر مثالهایی از سالهای گذشته و نقش رسانههای مکتوب در ارایه مفاهیم و تعاریف جدید در حوزه ICT پرداخت و گفت: شاید کمتر در ذهنها مانده باشد که واژه ICT قبل از آنکه از سوی هیچ مسوول یا نهاد دولتی مورد استفاده قرار گیرد نخستین بار توسط رسانهها مطرح شد. یا همین عبارت اینترنت چیزها که این روزها بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد، بیش از 10 سال قبل روزنامهنگارانی که از اجلاس جهانی تونس به ایران بازگشته بودند این مفاهیم جدید را به جامعه معرفی کردند.
وی گفت: آقای جهانگرد در دوران رکود فاوا در سالهای گذشته گفتند، "رسانهها چراغ فاوا را در این سالها روشن نگه داشتند"، اما اکنون هیچگونه استفاده درستی از رسانهها نمیشود که یا از نداشتن دانش لازم است یا مشغولیت به امور دیگر که در هر حالتی مذموم است. البته اقدامات فرهنگی انگشت شماری هم مشاهده میشود که بسیار محدود، بسیار پرهزینه و در جای نادرست و بیفایده انجام شده است.
وی در پایان با بیان این که تنها پلیس فتا است که اقدامات فرهنگی مشخص و ملموسی در این حوزه دارد گفت: به عنوان مدیر یک رسانه میگویم که تاکنون حتی یک جلسه برای فرهنگسازی در حوزه فاوا از سوی هیچکدام از مسوولان فاوا انجام نشده که اگر واقعا انجام شده و قصد کار نمایشی نباشد، امروز باید یک خروجی، تعامل و یا تغییر رویکرد را میدیدم که چنین چیزی رخ نداده است.
برنامه مدونی در حوزه رسانه وجود ندارد
محمود اروجزاده مدیر مسوول ماهنامه دنیای کامپیوتر و ارتباطات و سایت خبری ایتنا که بیش از 15 سال در حوزه ICT فعالیت رسانهای میکند نیز ضمن تفکیک بحث اطلاعرسانی از فرهنگسازی گفت: اطلاعرسانی از وظایف ذاتی تمام دستگاهها است تا عملکرد خود را به افکار عمومی ارائه کنند، که در این خصوص نیز معمولا روابطعمومیها به شکل دستوری اخبار یکسویه از عملکردشان را ارایه میدهند، اما از دیدگاه دیگر یعنی حق دسترسی آزاد به اطلاعات از سوی رسانهها سالهاست که تجربه موفقی در کشور نداریم.
این روزنامهنگار با تاکید بر این که وظیفه دولت فراهمسازی بستر دسترسی افکار عمومی به اطلاعات است، افزود: اکنون چنین بستری را نمیبینیم و بنابراین از دیدگاه رسانه، عملکردها در این زمینه نمره منفی میگیرند، به ویژه در این دولت که انتظار میرفت پروژهها و طرحهای مهم شفافسازی شود، برعکس شاهد مواردی مانند گریز برخی مدیران از پاسخگویی و برنامههای محدود و گزینشی خبری هستیم و حتی شخص وزیر محترم ارتباطات اذعان کرده بود که برخی از معاونان ایشان از مصاحبه میترسند.
اروجزاده گفت: همیشه شاهد نگاه سنتی و عقبمانده به رسانهها هستیم که مبتنی بر به خدمت گرفتن رسانهها و استفاده تبلیغاتی و فضاسازی مثبت آن هم در برهههای خاص و غالبا هم منحصر به رادیو و تلویزیون است، و این نگاه چندان روشنگری و شفافسازی رسانهها را برنمیتابد، درحالیکه رسانهها کارکرد ملی دارند و به ویژه در حوزهای که نقش پیشران توسعه را دارد، جایگاه رسانهها اهمیت بیشتری خواهد یافت، لذا در خصوص فرهنگسازی اوضاع از اطلاعرسانی ناخوشایندتر است.
مدیر مسوول ماهنامه دنیای کامپیوتر و ارتباطات گفت: آقای جهانگرد به عنوان یک فرد شاخص در این حوزه زمانی که در سالهای قبل مسوولیت کمتری داشت بارها تاکید میکرد که در حالت رکود IT ما به رسانهها امید داریم که چراغ این حوزه را روشن و عرصه را فعال نگه داشتهاند. همچنین زمانی از رشد و گسترش رسانهها بسیار سخن میرفت و تاکید میشد که «ما لشگری از خبرنگاران آی.تی داریم.» اما اکنون بسیاری از رسانهها به ضعف و مرز تعطیلی کشیده شدهاند. به عبارت دیگر نه تنها این بخش تقویت نشده بلکه اساسا فکر و ایدهای برای بهبود سازوکار و اقتصاد آن وجود ندارد و حاصل این فضای سرد، صرفا پرداختن به کارهای سطحی و غیرعمیق است.
اروج زاده گفت: در دورهای با برخی دوستان و همکاران به جد دنبال این بودیم که دولت برنامه مدون و شفافی در حوزه رسانه داشته باشد، اما بعد از پیگیریهای مکرر تنها نتیجهای که شخصا گرفتم، فقدان وجود اراده جدی در این زمینه بود.
وی به ذکر نمونهای از اقدامات غیرضروری وزارت ارتباطات پرداخت و گفت: برای مثال جشنواره فاوا یکی از برنامههایی است که پس از سالها، هنوز فلسفه وجودی و کارکرد و فواید آن برایم مبهم است، ضمن اینکه اساسا ورود به حوزه تصدیگری به این شکل، عملا دخالت در ساز و کار بازار است و شبهات و انتقادات زیادی نیز تاکنون در پی داشته است. در دنیا هم معمول نیست که چنین برنامههایی توسط دولت یا دیگرانی که خود به نوعی ذینفع هستند و یا شبهه عدم بیطرفی را ایجاد میکنند برگزار شود، اما انجام این رقابتها توسط رسانهها بطور متمرکز و یا مستقلا کاری رایج در جهان است. اما اینجا به یک کار بوروکراتیک تبدیل شده که کسی به حساب و سود و زیان آن نمیاندیشد.
مدیر مسوول ماهنامه دنیای کامپیوتر و ارتباطات در پایان گفت: بسادگی میشد بخشی از هزینه این جشنواره تکراری صرف حمایت شفاف از رسانههای مستقل و غیروابسته برای حفظ جایگاه و نقش آنها شود که با اقتصاد مطمئنتری به زیرساخت فرهنگی آی.تی کشور بپردازند، و دولت نیز به جای امور سطحی و دادن چند لوح و تندیس که عموما هم خاطره خوشی به جا نمیگذارد، به وظایف اساسی و زیربنایی خود مشغول باشد.
اخبار با دوپینگهای مالی نباید منتشر شود
شهرام شریف دبیر سرویس دیجیتال روزنامه دنیای اقتصاد نیز در خصوص کیفیت ارتباط متولیان دولتی با رسانهها گفت: هر چقدر که تعداد سازمانها وارگانهای آیتی مشغول فعالیت در کشور بیشتر میشود و آیتی در کشور بالغتر میشود، به همان نسبت ارتباط با رسانهها در حوزه آیتی اهمیت دو چندانی پیدا میکند اما در یک مسیر معکوس هم اکنون از سوی متولیان دولتی شاهد کم اطلاعی و کم تجربگی و رفتارهای نابالغی هستیم که نشان میدهد درک دقیقی از فضای رسانهای وجود ندارد. برای مثال میتوان به رابطه وزارت ارتباطات و رسانهها اشاره کرد که به نظر من متناسب و قابل قبول نیست.
وی ادامه داد: دلیل اصلی این موضوع فقدان تجربه مدیران روابط عمومی این نهادها و عدم شناخت فضای روزنامهنگاری تکنولوژی امروز است. این موضوع در کنار عدم درک دقیق کارکرد رسانهها توسط مدیران ارشد این مجموعهها باعث شده عملا دایره وسیعی از ظرفیتهای رسانهای نادیده گرفته شده و صرفا برخی رسانههای خاص و سنتی مانند صدا و سیما یا برخی خبرگزاریها حلقه نزدیک اطلاع رسانی این مجموعهها باشند.
به گفته شریف، چنین سیاستی ممکن است برای انتشار عملکرد روابط عمومی نزد مدیران مجموعه کاربرد داشته باشد اما نادیده گرفتن ارزشهای رسانههای مستقل صرفا باعث دور شدن این مجموعهها از یک رابطه سالم و موثر با رسانهها شده است.
دبیر سرویس دیجیتال روزنامه دنیای اقتصاد با بیان این که انتخاب و اعطای مسوولیت به افرادی که درک دقیقی از فضای رسانهای داشته باشند بسیار مهم است گفت: رسانهها بر خلاف تصور بسیاری مسوولان دولتی ما نباید ضبط صوت و میرزا بنویس مدیران دولتی باشند و اگر رسانهای هم نقدی را مطرح میکند لزوما دشمن و معاند یک مجموعه نیست. نکته دیگر اینکه روابط عمومیها هم سدی برای دسترسی به اطلاعات نیستند بلکه باید تسهیلگر رابطه باشند این چیزی است که هم اکنون وجود ندارد.
این روزنامهنگار ادامه داد: از طرفی رابطه وزارت ارتباطات، سازمانهای زیر مجموعه و دیگر مجموعههای ارتباطی نباید محدود یه یک یا چند رسانه خاص شود و برای مثال حمایتها هم نباید صرفا به یک یا چند برنامه تلویزیونی محدود شود. ارزش یک مطلب یا محتوا به این است که در شرایط غیر تحمیلی و بدون دوپینگهای مالی پخش شود و اگر هم محتوایی اینگونه تهیه میشود ممکن است در عملکرد و بولتنها به کار بیاید اما ارزش و تاثیرگذاری روی مخاطبان ندارد.
وی در پایان گفت: دولت در این زمینه میتواند از بخش خصوصی یاد بگیرد که به مراتب رفتار حرفهای تر و متناسبتر و سالمتری با رسانهها ایجاد کرده است.
به جای تعامل رسانههای منتقد را حذف میکنند
محمدرضا بهنام رئوف، دبیر بخش ارتباطات روزنامه فناران و کارشناس رادیو جوان نیز در خصوص کیفیت اطلاعرسانی و فرهنگسازی از سوی متولیان حوزه ICT میگوید: نقطه ضعف اصلی که در تعامل اکثر بخشهای زیرمجموعه وزارت ارتباطات و همچنین سایر نهادهای فاوای کشور با رسانههای فعال این حوزه وجود دارد بهکار نگرفتن نیروهای متخصص و با تجربه در بخش روابط عمومی است.
او ادامه داد: در تمام زیرمجموعه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، تنها مدیر یک روابط عمومی است که تحصیلات مرتبط با کار خود را دارد و مابقی شناخت درستی از روابط عمومی ندارند، خواه آنکه دکترا داشته باشند.
این کارشناس برنامههای رادیویی ادامه میدهد: همین امر یعنی نبود مدیر متخصص در بخش اطلاعرسانی باعث میشود که حتی خبرهایی که روی سایتهای این مجموعهها قرار میگیرد با اشتباهاتی در دستور زبان و حتی غلطهای املایی منتشر شود. این بدان معنی است که مطالبی که به نوعی قرار است مواضع رسمی آن نهاد باشد قبل از انتشار به درستی مطالعه نمیشود.
رئوف میگوید: چنین مدیران روابط عمومی به دلیل نداشتن آگاهی کامل در این حوزه مدام دست به آزمون و خطا میزنند. آنها حتی اصول بدیهی مذاکره و یا مواجهه با خبرنگاران را نیز به مدیران بالادستی خود آموزش نمیدهند. نتیجه همین موضوع را میتوان به سادگی در برخوردهای توهین آمیز یکی از معاونان وزیر ارتباطات با خبرنگاران دید که اتفاقا چندی پیش نیز با اعتراض گروهی خبرنگاران همراه بود.
این روزنامه نگار قدیمی حوزه فناوری اطلاعات ادامه داد: بسیاری از خبرنگارانی که متاسفانه اکنون به دلیل نوشتههای انتقادی خود از لیست روابط عمومی وزارت و یا زیرمجموعههای آن حذف شدهاند، حداقل تجربه کار با چهار وزیر پیشین ارتباطات را داشتهاند. این افراد قطعا حافظه تاریخی فاوای کشور هستند که میتوانند با نقد و تحلیل طرحهای مختلف پیش روی نهادهای فناوری اطلاعات و ارتباطات از به بنبست رسیدن بسیاری از این موضوعات جلوگیری کرده و یا برای پیشبرد آنها به این مجموعه کمک کنند. اما اکنون متاسفانه به دلیل فقدان تجربهحرفهای در بدنه روابط عمومی کنار گذاشته شدهاند.
بهنام رئوف گفت: اینکه وزارت ارتباطات با برگزاری نشستهای متعدد مطبوعاتی و یا جلسات هماندیشی میخواهد بین سایر دستگاههای دولتی رکورد بشکند مهم نیست، بلکه خروجی این نشستها و جلسات مهم است که متاسفانه قابل لمس و یا حتی مشاهده هم نیست.
او میگوید: اکنون معلوم نیست محمود واعظی، وزیر ارتباطات است یا معاون سازمان تنظیم مقررات یا رییس شرکت زیرساخت و یا مدیرعامل مخابرات و اپراتورهای تلفن همراه. چرا که او اکنون وظیفه اطلاع رسانی تمام بخشهای مربوط به وزارت خود را به تنهایی انجام میدهد و سایر معاونانش هم تنها به قرار گرفتن در مقابل دوربین صداوسیما بسنده میکنند. همین موضوع باعث میشود که او گاهی در برابر پرسش خبرنگاران به تندی پاسخ دهد و آنها را محکوم به دفاع از حقوق شرکتها به جای حقوق مردم کنند.
این کارشناس روابط عمومی میگوید: متاسفانه بازبینی عملکرد وزارت ارتباطات در دو سال گذشته به راحتی ضعف ساختاری روابط عمومی را نشان میدهد. به عنوان مثال وزیر در مجلس پاورپوینت نشان میدهد و کار خود را قانونی میداند اما در نقطه مقابل طرح توسعهای مخابرات را پاورپوینت اعلام میکند و بی ارزش میداند.
وی ادامه میدهد: حتی مجموعه روابط عمومی وزارت در بکارگیری فضای مجازی نیز بسیار ضعیف عمل کرده است. تنها صفحه رسمی آقای وزیر در یک شبکه اجتماعی داخلی اکنون مملو از انتقادات به حق کاربران ارتباطی کشور است که همه بیپاسخ مانده و یا به تعداد اندکی از آنها پاسخهای کلی و کلیشهای داده شده است. این نشان میدهد که حتی بکارگیری فضای مجازی و یا حضور در شبکههای اجتماعی نیز مانند برگزاری نشستهای متعدد و بیهدف مطبوعاتی و یا هماندیشی تنها برای گرفتن ژست رسانهای و یا پررنگ نشان دادن عملکرد سازمانی است.